تحلیل كلان از انقلاب اسلامی

 
ادامه نوشته

هـرمنوتیك عاشـورا

نویسنده: دكتر ابراهیم فیاض

 

هرمنوتیك امام حسین(ع) یك هرمنوتیك زمانی - مكانی - قرآنی است. چون عقلانیت باید معطوف به هدف و زندگی باشد؛ پس مردم شروع می‎كنند به بازتولید عقلانیت براساس عاشورا. مثل جنگ 33 روزه حزب‎الله لبنان و جنگ22 روزه حماس. می‎بینیم كه بسط تاریخی و جغرافیایی كربلا روشن می‎شود...
 

عاشورا یك تاریخ است كه در جغرافیایی به نام كربلا رخ داده است. از تركیب تاریخ و جغرافیا، فرهنگ تولید می‎شود. فرهنگ معطوف به گذشته است؛ یعنی همیشه حوادث تاریخی را با خود دارد و البته خود را در تاریخ بازتولید می‎كند. این‎جاست كه عاشورا همیشه زنده می‎ماند. با توجه به پشتوانه معنوی این اعتقاد كه هر زمان ناسوتی یك صورت ملكوتی دارد، راز جاودانگی عاشورا روشن می‎شود. چراكه صورت ملكوتی‎اش بی‎نهایت است. این حالت ثارالله كه پرنده‎ای است كه همیشه به‎دنبال خون‎خواهی حسین(ع) است به خدا تشبیه شده و خدا خون‎خواه حسین(ع) است.

 


خدا تا ابدیت است پس خون‎خواهی حسین نیز تا ابدیت است. اگر بحث زمینی و ناسوتی عاشورا را پی بگیریم، درمی‎یابیم كه این فرهنگ در كل زمان‎ها و مكان‎ها سریان دارد. كل ارض كربلا و كل یوم عاشورا. تولید معنا از این‎جا رخ می‎دهد. معنا را بازتولید می‎كند. چون معناساز است، یك نوع هرمنوتیك عاشورا راه می‎افتد كه ما باید یك تفسیر معنایی جدی و بنیادی از عاشورا داشته باشیم. چراكه بحث‎های كلامی و فقهی زیادی را ایجاد می‎كند. فعل امام، سكوت امام، سیره امام همه‎اش حجت و فقهی است.
تا می‎رسیم به‎بحث‎های عرفانی و زیبایی‎شناسی كربلا. متأسفانه در باب زیبایی‎شناسی كربلا تاكنون كار نكرده‎ایم. آن‎جا كه حضرت زینب(س) در جواب یزید و ابن زیاد كه گفتند: دیدی خدا برادرت را كشت؟ فرمود: ما رأیت الا جمیلا. این خیلی عجیب است از روایتگر عاشورا. چون این زیبایی‎شناسی را بازتولید نكردیم از آثار بعدی‎اش هم نتوانستیم استفاده كنیم. امروز عاشورا به پهنای جهان بازتولید می‎شود. در سرتاسر جهان، حوزه‎های عظیم فرهنگی ایجاد می‎شود؛ در آمریكا و اروپا و آفریقا و البته هر‎كدام با ضعف وجودی خودشان این عاشورا و كربلا را بازتولید می‎كنند. یعنی اول یك نوع معنای عاشورا را استخراج می‎كنند و بعد آن را با فرهنگ خودشان منطبق می‎كنند.

 


امروزه یكی از فرهنگ‎های بزرگ جهانی، فرهنگ عاشوراست. شیعه و سنی هم ندارد. فقط وهابیت مخالف است. اولین نكته این است كه زمان‎ها هم بازتولید می‎شوند. یكی از بزرگ‎ترین مبانی عقلانیت شیعه بازتولید ایام‎الله است. همین معنای ثارالله یك انقطاع زمانی و تاریخی ایجاد می‎كند. خود این كار، معنا و معرفت ایجاد می‎كند. از محرم امسال تا محرم سال بعد یك سال محرمی است. مثل اعیاد و فستیوال‎ها. عید از ماده عود به‎معنای بازگشت است. یعنی زمان را منقطع می‎كنیم؛ از نوروز امسال تا سال بعد. زیارت كربلا نیز بازتولید مكانی عاشوراست. جغرافیای كربلا را بازتولید می‎كند.
اگر كربلا رفتن را با فرهنگ جهانی درآمیزیم یك توریسم بزرگ بین‎المللی خواهیم داشت. از آمریكا و اروپا تا كربلا و نجف. این‎جاست كه آن‎ها كه با بازتولید نظام عاشورا مخالفند، آن را خفه می‎كنند. آن‎چه در زمان رضاشاه و مشروطه و بعد از دوم خرداد رخ داد، چون یك نوع هرمنوتیك غربی را قبول داشتند. مثل وهابیت كه بازتولید غرب یهودی در میان اهل سنت است و یا بهائیت در ایران كه بازتولید غرب یهودی در میان شیعه است. در قضایای بعد از عاشورا هم دیدیم كه عده‎ای از بهائیان دستگیر شدند. بر همین اساس، باید هرمنوتیك عاشورا را ادامه داد. عاشورا یك مبدأ تولید زمان و مكان است كه با یك نوع فلسفه همراه می‎شود تا ظهور امام زمان در آخرالزمان كه همان فلسفه انتظار است.

 


بین عاشورا و امام زمان یك فلسفه تاریخی به‎شدت تولید معنا می‎كند و تمام زمان‎ها و مكان‎ها می‎شود كربلا و عاشورا. تا زمان ظهور منتقم خون حسین محبت اهل‎بیت همه‎جا پخش می‎شود و یك نوع عطش ایجاد می‎كند كه به‎سادگی خاموش نمی‎شود. به‎همین دلیل، در زیارت اربعین بلافاصله فلسفه نهضت امام شروع می‎شود. برای این‎كه بندگان خدا را از جهالت نجات دهد. این نكته به‎شدت مهم است. بازتولید معنا بعد از قیام تا ظهور.
هر قیامی امام حسینی می‎شود تا مبادله و تولید معنا همیشه وجود داشته باشد. انقلاب ما هم حسینی بود. در جنگ شهادت‎طلبی مردم یك نوع بازتولید عاشورا بود. این‎جاست كه همه جوامع كربلایی می‎شوند. یكی از مهم‎ترین اهداف مخالفت وهابیت و غرب با بازتولید فرهنگ عاشورا و كربلا نیز ترس از شیوع همین روحیه در میان ملت‎هاست. از طرف دیگر، عاشورا را كسی ایجاد كرده كه امام است. امامی كه دعای عرفه‎اش به‎خوبی روشن است. در ابتدا برهان‎ها همه این است كه از آیه به‎خدا دلالت می‎كند و در ادامه لمی می‎شود. دقیقا مثل خود قیام حضرت. از مدینه تا منزلی به‎نام ذات‎العرق برخورد امام فقهی است؛ به‎عبارتی انی است و از آن‎جا به‎بعد تا لحظه شهادت لمی است.
بدون دعای عرفه هرمنوتیك نظام‎های معنایی كربلا را نمی‎توان فهمید. و برای فهم دعای عرفه باید قرآن را بفهمیم. تفسیری از قرآن است. قرآن ناطق است كه شهید می‎شود. پس می‎توانیم بگوییم عاشورا و كربلا یك هرمنوتیك زمانی و مكانی قرآن است. آن روز تجلی كامل است. اوج امتحان‎های بزرگ و آخرش حضرت زینب(س) است كه جمال خدا را می‎بیند نه جلالش را.

 


آن‎قدر زیبایی‎شناسی‎اش بزرگ است كه هر چه از عاشورا می‎گذرد، همه بیش از گذشته مبهوت آن می‎شوند. تا روز ظهور بحث همین قرآن و عترت است. از همین روست كه اولین اقدام وهابیت ظاهرنگاری و مسلمان‎كشی است. تجلی قرآن را در دو روز می‎توان دید: روز عاشورا و روز ظهور. آن‎جاست كه قرآن بازتولید نهایی می‎شود كه قیامت هم واضح می‎شود. عده‎ای عاشورا را قیامت صغری نامیده‎اند كه مقدمه قیامت كبری است.
هرمنوتیك امام حسین(ع) یك هرمنوتیك زمانی - مكانی - قرآنی است. چون عقلانیت باید معطوف به هدف و زندگی باشد؛ پس مردم شروع می‎كنند به بازتولید عقلانیت براساس عاشورا. مثل جنگ 33 روزه حزب‎الله لبنان و جنگ22 روزه حماس. می‎بینیم كه بسط تاریخی و جغرافیایی كربلا روشن می‎شود. پس هویت جغرافیایی هر قوم با عزاداری‎های حسینی تجلی می‎یابد. همه این‎ها بازتولید زمانی و مكانی می‎شود. هم‎بستگی قومی - انسجام ملی. پس آدم‎ها تاریخ و جغرافیشان را با توجه به عاشورا بازتولید می‎كنند.

 


این امر موجب غنی شدن فرهنگ‎ها از جمله فرهنگ محلات می‎شود. محله‎ها رقیب هم و باعث رشد هم می‎شوند. شهرها با نوع عزاداری‎ها مشخص می‎شوند. مثل حسینیه زنجانی‎ها، شاهچراغ در شیراز، امام رضا در مشهد. پس تاریخ و جغرافیا هویت‎دار می‎شوند. در نهایت در سایه هرمنوتیك عاشورا و كربلا انسجام اجتماعی و شهری ایجاد شده و این هم‎بستگی به‎شدت باعث پیشرفت اسلامی می‎گردد.


 
منبع: هفته نامه پنجره