تحلیل كلان از انقلاب اسلامی
نویسنده: دكتر ابراهیم فیاض

عاشورا یك تاریخ است كه در جغرافیایی به نام كربلا رخ داده است. از تركیب تاریخ و جغرافیا، فرهنگ تولید میشود. فرهنگ معطوف به گذشته است؛ یعنی همیشه حوادث تاریخی را با خود دارد و البته خود را در تاریخ بازتولید میكند. اینجاست كه عاشورا همیشه زنده میماند. با توجه به پشتوانه معنوی این اعتقاد كه هر زمان ناسوتی یك صورت ملكوتی دارد، راز جاودانگی عاشورا روشن میشود. چراكه صورت ملكوتیاش بینهایت است. این حالت ثارالله كه پرندهای است كه همیشه بهدنبال خونخواهی حسین(ع) است به خدا تشبیه شده و خدا خونخواه حسین(ع) است.
خدا تا ابدیت است پس خونخواهی حسین نیز تا ابدیت است. اگر بحث زمینی و
ناسوتی عاشورا را پی بگیریم، درمییابیم كه این فرهنگ در كل زمانها و
مكانها سریان دارد. كل ارض كربلا و كل یوم عاشورا. تولید معنا از اینجا
رخ میدهد. معنا را بازتولید میكند. چون معناساز است، یك نوع هرمنوتیك
عاشورا راه میافتد كه ما باید یك تفسیر معنایی جدی و بنیادی از عاشورا
داشته باشیم. چراكه بحثهای كلامی و فقهی زیادی را ایجاد میكند. فعل
امام، سكوت امام، سیره امام همهاش حجت و فقهی است.
تا میرسیم بهبحثهای عرفانی و زیباییشناسی كربلا. متأسفانه در باب
زیباییشناسی كربلا تاكنون كار نكردهایم. آنجا كه حضرت زینب(س) در جواب
یزید و ابن زیاد كه گفتند: دیدی خدا برادرت را كشت؟ فرمود: ما رأیت الا
جمیلا. این خیلی عجیب است از روایتگر عاشورا. چون این زیباییشناسی را
بازتولید نكردیم از آثار بعدیاش هم نتوانستیم استفاده كنیم. امروز عاشورا
به پهنای جهان بازتولید میشود. در سرتاسر جهان، حوزههای عظیم فرهنگی
ایجاد میشود؛ در آمریكا و اروپا و آفریقا و البته هركدام با ضعف وجودی
خودشان این عاشورا و كربلا را بازتولید میكنند. یعنی اول یك نوع معنای
عاشورا را استخراج میكنند و بعد آن را با فرهنگ خودشان منطبق میكنند.
امروزه یكی از فرهنگهای بزرگ جهانی، فرهنگ عاشوراست. شیعه و سنی هم
ندارد. فقط وهابیت مخالف است. اولین نكته این است كه زمانها هم بازتولید
میشوند. یكی از بزرگترین مبانی عقلانیت شیعه بازتولید ایامالله است.
همین معنای ثارالله یك انقطاع زمانی و تاریخی ایجاد میكند. خود این كار،
معنا و معرفت ایجاد میكند. از محرم امسال تا محرم سال بعد یك سال محرمی
است. مثل اعیاد و فستیوالها. عید از ماده عود بهمعنای بازگشت است. یعنی
زمان را منقطع میكنیم؛ از نوروز امسال تا سال بعد. زیارت كربلا نیز
بازتولید مكانی عاشوراست. جغرافیای كربلا را بازتولید میكند.
اگر كربلا رفتن را با فرهنگ جهانی درآمیزیم یك توریسم بزرگ بینالمللی
خواهیم داشت. از آمریكا و اروپا تا كربلا و نجف. اینجاست كه آنها كه با
بازتولید نظام عاشورا مخالفند، آن را خفه میكنند. آنچه در زمان رضاشاه و
مشروطه و بعد از دوم خرداد رخ داد، چون یك نوع هرمنوتیك غربی را قبول
داشتند. مثل وهابیت كه بازتولید غرب یهودی در میان اهل سنت است و یا
بهائیت در ایران كه بازتولید غرب یهودی در میان شیعه است. در قضایای بعد
از عاشورا هم دیدیم كه عدهای از بهائیان دستگیر شدند. بر همین اساس، باید
هرمنوتیك عاشورا را ادامه داد. عاشورا یك مبدأ تولید زمان و مكان است كه
با یك نوع فلسفه همراه میشود تا ظهور امام زمان در آخرالزمان كه همان
فلسفه انتظار است.
بین عاشورا و امام زمان یك فلسفه تاریخی بهشدت تولید معنا میكند و تمام
زمانها و مكانها میشود كربلا و عاشورا. تا زمان ظهور منتقم خون حسین
محبت اهلبیت همهجا پخش میشود و یك نوع عطش ایجاد میكند كه بهسادگی
خاموش نمیشود. بههمین دلیل، در زیارت اربعین بلافاصله فلسفه نهضت امام
شروع میشود. برای اینكه بندگان خدا را از جهالت نجات دهد. این نكته
بهشدت مهم است. بازتولید معنا بعد از قیام تا ظهور.
هر قیامی امام حسینی میشود تا مبادله و تولید معنا همیشه وجود داشته
باشد. انقلاب ما هم حسینی بود. در جنگ شهادتطلبی مردم یك نوع بازتولید
عاشورا بود. اینجاست كه همه جوامع كربلایی میشوند. یكی از مهمترین
اهداف مخالفت وهابیت و غرب با بازتولید فرهنگ عاشورا و كربلا نیز ترس از
شیوع همین روحیه در میان ملتهاست. از طرف دیگر، عاشورا را كسی ایجاد كرده
كه امام است. امامی كه دعای عرفهاش بهخوبی روشن است. در ابتدا برهانها
همه این است كه از آیه بهخدا دلالت میكند و در ادامه لمی میشود. دقیقا
مثل خود قیام حضرت. از مدینه تا منزلی بهنام ذاتالعرق برخورد امام فقهی
است؛ بهعبارتی انی است و از آنجا بهبعد تا لحظه شهادت لمی است.
بدون دعای عرفه هرمنوتیك نظامهای معنایی كربلا را نمیتوان فهمید. و برای
فهم دعای عرفه باید قرآن را بفهمیم. تفسیری از قرآن است. قرآن ناطق است كه
شهید میشود. پس میتوانیم بگوییم عاشورا و كربلا یك هرمنوتیك زمانی و
مكانی قرآن است. آن روز تجلی كامل است. اوج امتحانهای بزرگ و آخرش حضرت
زینب(س) است كه جمال خدا را میبیند نه جلالش را.
آنقدر زیباییشناسیاش بزرگ است كه هر چه از عاشورا میگذرد، همه بیش از
گذشته مبهوت آن میشوند. تا روز ظهور بحث همین قرآن و عترت است. از همین
روست كه اولین اقدام وهابیت ظاهرنگاری و مسلمانكشی است. تجلی قرآن را در
دو روز میتوان دید: روز عاشورا و روز ظهور. آنجاست كه قرآن بازتولید
نهایی میشود كه قیامت هم واضح میشود. عدهای عاشورا را قیامت صغری
نامیدهاند كه مقدمه قیامت كبری است.
هرمنوتیك امام حسین(ع) یك هرمنوتیك زمانی - مكانی - قرآنی است. چون
عقلانیت باید معطوف به هدف و زندگی باشد؛ پس مردم شروع میكنند به
بازتولید عقلانیت براساس عاشورا. مثل جنگ 33 روزه حزبالله لبنان و جنگ22
روزه حماس. میبینیم كه بسط تاریخی و جغرافیایی كربلا روشن میشود. پس
هویت جغرافیایی هر قوم با عزاداریهای حسینی تجلی مییابد. همه اینها
بازتولید زمانی و مكانی میشود. همبستگی قومی - انسجام ملی. پس آدمها
تاریخ و جغرافیشان را با توجه به عاشورا بازتولید میكنند.
این امر موجب غنی شدن فرهنگها از جمله فرهنگ محلات میشود. محلهها رقیب
هم و باعث رشد هم میشوند. شهرها با نوع عزاداریها مشخص میشوند. مثل
حسینیه زنجانیها، شاهچراغ در شیراز، امام رضا در مشهد. پس تاریخ و
جغرافیا هویتدار میشوند. در نهایت در سایه هرمنوتیك عاشورا و كربلا
انسجام اجتماعی و شهری ایجاد شده و این همبستگی بهشدت باعث پیشرفت
اسلامی میگردد.