حضرت امام خمینی(ره) پس از تبعید از ایران، چند ماهی را در ترکیه به سر بردند و سپس به نجف تبعید شدند. در 27 مهر ماه سال 1344 به دیدار علما و مقامات روحانی نجف شتافتند و با حضرات آیات عظام سید محسن حکیم، شاهرودی و سید ابوالقاسم خویی(رحمه ا... علیهم) ملاقات کرد. امام خمینی در دیدار آیت ا... سید محسن حکیم کوشید آن مرحوم را از تلاش‌هایی که برای دور نمودن حوزه نجف از جو حاکم بر ایران و منطقه صورت می‌گرفت، آگاه سازد. به گزارش مشرق، از این رو زمانی که از کسالت مرحوم حکیم سخن به میان آمد، حضرت روح ا... فرصت را غنیمت شمرد و گفت‌وگویی تاریخی را با ایشان آغاز نمود:

*امام خمینی: «خوب است برای تغییر آب و هوا به ایران بروید و اوضاع آن‌جا را از نزدیک ببینید و مشاهده کنید که بر این ملت مسلمان چه می‌گذرد. در زمان مرحوم بروجردی، عدم اقدام ایشان را علیه دولت جابره حمل بر صحت می‌کردم و می‌گفتم: مطالب را به ایشان نمی‌رسانند. نسبت به جناب عالی هم این طور معتقدم که فجایع حکومت ایران را به سمع شما نمی‌رسانند و الا شما هم ساکت نمی‌ماندید. در تهران به‌عنوان بیست و پنج سال سلطنت پهلوی جشن گرفتند و به زور چهارصد هزار دلار از این مردم فقیر برای مصارف جشن گرفتند، 800 دختر و 800 پسر به‌عنوان دعا در محلی به جان هم انداختند به‌عنوان دعا چه کرده‌اند از گفتنش خجلم».

* آیت ا... حکیم: شما که این جا هستید من لطفی ندارد ایران بروم، وانگهی چه می‌شود کرد؟ چه اثر دارد؟

امام خمینی: قطعا اثر دارد. ما با همین قیام؟ تصمیمات خطرناک دولت را متوقف کردیم، چطور اثر ندارد؟ اگر علما اتحاد داشته باشند قطعا مؤثر است.

* آیت ا... حکیم: اگر احتمال عقلایی نیز داشته باشد و از طریق عقلایی اقدام شود خوب است.

امام خمینی: قطعا تأثیر دارد چنان‌چه اثر هم دیدیم و منظور ما از اقدام، اقدام عاقلانه است و اقدام غیر عاقلانه اصلا مورد بحث نیست.مقصود اقدام علما و عقلای ملت است.

* آیت ا... حکیم: اقدام حاد کنیم مردم از ما تبعیت نمی‌کنند، آن‌ها برای دین سینه چاک نمی‌کنند.

امام خمینی: چطور؟ مردم دروغ می‌گویند؟ این مردم جان دادند، زجر دیدند، حبس کشیدند، تبعید شدند، اموال‌شان به غارت رفت. چطور مردم بقال و عطار سرمحل که سینه جلو گلوله دارند دروغ می‌گویند؟

* آیت ا... حکیم: تبعیت نمی‌کنند؛ مرید اغراض مادیه هستند.

امام خمینی: عرض کردم که مردم در پانزده خرداد جوانمردی و صداقت خود را نشان دادند.

*آیت ا... حکیم: اگر قیام کنیم و خونی از بینی کسی بریزد، سر و صدایی بشود مردم به ما ناسزا می‌گویند و سر و صدا راه می‌اندازند.

امام خمینی: ما که قیام کردیم از احدی به جز مزید احترام و سلام و دست‌بوسی ندیدیم و هر که کوتاهی کرد حرف سرد شنید و مورد بی‌ارادتی مردم واقع شد. در تبعید ترکیه، به یکی از دهات ترکیه- اسمش یادم نیست- رفتم، اهالی آن ده گفتند: وقتی آتاتورک مشغول عملیات ضد دینی خود شد، علمای ترکیه جمع شدند و به اتفاق مشغول فعالیت علیه تصمیمات آتاتورک شدند، آتاتورک ده را محاصره و چهل نفر از علمای ترکیه را به قتل رسانید. من شرمنده شدم. پیش خود فکر کردم که آن‌ها سنی می‌باشند، وقتی خطر را به دین اسلام نزدیک می‌بینند، چهل نفر کشته می‌دهند، ولی علمای شیعه در این خطر عظیمی که [به] دیانت‌مان وارد آمده خون از دماغ‌مان نیامد (نه از دماغ من و نه شما و نه دیگری). واقعا جای خجالت است.

*آیت ا... حکیم: چه باید کرد؟ بایستی احتمال اثر بدهیم، کشته دادن چه اثر دارد؟

امام خمینی: عملیات ضد دینی دو جور است: یکی مثل رضاخان بی‌دینی می‌کرد و می‌گفت: من می‌‌کنم و نسبت به شرع نمی‌داد، البته موضوع اقدام علیه او از باب نهی از منکر بود ولی شاه فعلی هر عملی ضد قرآن و مذهب می‌کند و می‌گوید: از دین است. نظر قرآن چنین است، من از قرآن کریم می‌گویم، این بدعت عظیم که بر اساس دیانت لطمه وارد می‌کند قابل تحمل نیست، باید جان‌بازی کرد، بگذارید تاریخ ثبت کند که وقتی دین مورد حمله واقع شد عده‌ای از علمای شیعه قیام کردند و دسته‌هایی از آن‌ها کشته شدند.

* آیت ا... حکیم: تاریخ چه فایده‌ای دارد؟ باید اثر داشته باشد.

امام خمینی: چطور فایده ندارد؟ مگر قیام حسین بن علی(ع) به تاریخ خدمت مؤثری نکرد؟ و چه بهره بزرگی از قیام آن حضرت می‌گیریم؟

* آیت ا... حکیم: راجع به امام حسن(ع) چه می‌فرمایید؟ ایشان که قیام نکردند.

امام خمینی: اگر امام حسن(ع) هم به اندازه‌ شما مرید داشت قیام می‌کرد. در اول امر قیام کرد دید مریدها فروخته شده‌اند، لذا فتح نکرد، اما شما در تمام ممالک اسلامی مقلد و مرید دارید.

* آیت ا... حکیم: من که نمی‌بینم کسی را داشته باشم که اگر اقدامی کردیم تبعیت نماید.

امام خمینی: شما اقدام کنید و قیام نمایید، من اولین کسی خواهم بود که از شما تبعیت خواهم کرد.

*آیت ا... حکیم: لبخند و سکوت...