درباره دعا
دو سوال از علامه طباطبایی درباره دعا

متن زیر، قسمت هایی از سوال و جواب هایی هست که یکی از شاگردان علامه طباطبایی در نوشته ای به نام "665 پرسش و پاسخ در محضر علامه طباطبایی قدس سره" نقل کرده. در اینجا براتون قسمت هاییش رو جدا می کنم و دو پرسش و پاسخ در مورد "دعا" رو نقل می کنم:
سوال 547: خداوند متعال می فرماید: ادعونی، استجب لکم (مرا بخوانید، تا دعای شما را اجابت کنم). آیا می توان گفت این کلام مطلق است؟ و بیانگر آن است که هر کس خدا را بخواند، دعایش مستجاب می گردد؟
جواب: مطلق به این معنی است که حقیقتا بخواهد و «ادعونی» باشد. یعنی: اولا دعوت و خواستن و طلب باشد و به راستی بخواهد نه این که لقلقه ی زبان باشد که لفظ «ادعو» این نکته را می رساند و دوم این که از خدا بخواهد (و نه از غیر او). که لفظ «نی» این معنی را می رساند. بنابراین، اگر دل دعا کننده به هزار جا توجه داشته باشد، در آنجا «ادعو» یعنی دعوت و خواستن محقق نیست، زیرا بی توجه است. و اگر به یک سبب از هزاران اسباب خارجی اعتماد کند، از خدا نخواسته و اینجا «نی» محقق نیست. مانند بیماری که دلبند طبیب و دواست... اگر این دو شرط که از «دعا» و «نی» استفاده می شود تحقق یافت، به نص قرآن دعا به هدف اجابت رسیده و رد نخواهد شد. مانند دعای بیماری که دستش از طبیب و دعا کوتاه شده، و قلبش از علل مادی و طبیعی مائیوس گشته و مضطر شود و توجه به واسطه ها نداشته باشد، وگرنه مضطر نخواهد بود، و حال دعا برای او محقق نخواهد شد.
گریه جبرئیل بر مصائب حضرت زینب(س)
پيامبر(ص) با شنيدن اين سخن ، منقلب و اندوهگين شد و اشك از ديده فرو ريخت . حسين (ع) پرسيد: براى چه اندوهگين و گريان شدى ؟
پيامبر(ص ) فرمود: اى نور چشمم ، راز آن به زودى برايت آشكار شود.
تا اينكه روزى جبرئيل نزد رسول خدا (ص) آمد، در حالى كه گريه مى كرد، رسول خدا (ص) از علت گريه او پرسيد، جبرئيل عرض كرد: اين دختر (زينب) از آغاز زندگى تا پايان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گريبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصيبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصيبت جانسوز برادرش امام حسن (ع) گردد و از اين مصايب دردناك تر و افزون تر اينكه به مصايب جانسوز كربلا گرفتار شود، به طورى كه قامتش خميده شود و موى سرش سفيد گردد.
پيامبر (ص) گريان شد و صورت پر اشكش را بر صورت زينب (س) نهاد و گريه سختى كرد، زهرا (س) از علت آن پرسيد. پيامبر (ص) بخشى از بلاها و مصايبى را كه بر زينب (س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بيان كرد.
حضرت زهرا (س ) پرسيد: اى پدر! پاداش كسى كه بر مصايب دخترم زينب (س) گريه كند چیست؟ پيامبر اكرم (ص ) فرمود: پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصايب حسن و حسين (ع ) گريه مى كند.
منبع: کتاب200 داستان از فضايل ، مصايب و كرامات حضرت زينب (ع)
انقلاب و دگرگونی اجتماعی
انقلاب و دگرگونی اجتماعی
مترجم: منوچهر صبوری
معنای انقلاب
«انقلاب» (1) اصطلاح دیگری است که صرف نظر از استفاده فراوان ادبی از آن مانند «انقلاب تکنولوژیک» (2) یا کاربرد تاریخی آن مانند «انقلاب کشاورزی» (3) یا «انقلاب صنعتی» (4) در واژگان سیاسی و شاید حتی پیش از آن در سخنوری سیاسی کاربرد گسترده ای دارد. این اصطلاح همچنین در ارتباط با اصطلاحات دیگری مانند «طغیان» (5)، «کودتا» (6) و «شورش » (7)، اغلب بدون برقراری تمایزات مفهومی کافی میان آنها به کار برده می شود. با وجود این، معمولاً انقلاب قرن هفدهم انگلستان، انقلاب 1774-1789 امریکا، انقلاب 1789 فرانسه، انقلاب 1917 روسیه و انقلاب 1949 چین، همه انقلاب تلقی می شوند؛ به این معنا که همه آنها به دنبال سرنگونی خشن یک رژیم، تغییرات مهمی را در جامعه پدید آورده اند و این ویژگی اخیر یعنی تغییرات مهم در جامعه است که معمولاً ملاک تمایز انقلاب ها از طغیان، کودتا و شورش در نظر گرفته می شود.استفاده سخنورانه خاصی نیز از اصطلاح «انقلاب» می شود که باید به آن توجه کرد و آن انقلاب به منزله یک اسطوره ضروری در فرهنگ سیاسی یا تاریخ جوامع است. این در مواردی است که بنا به تعریف انقلابی رخ نداده است، اما کسانی که در قدرت هستند برای اینکه سیاستهای خاصی را به «نام انقلاب» توجیه کنند یا به طور کلی به ادعای خود نسبت به قدرت مشروعیت بدهند، ادعا می کنند که انقلاب رخ داده است. برای مثال رهبران بسیاری از کشورهای در حال توسعه به کسب استقلال از قدرت استعماری به عنوان انقلاب اشاره می کنند که در برخی از موارد ممکن است چنین بوده باشد، اما در موارد دیگر مسلماً این گونه نبوده است.
اندیشه انقلاب به منزله یک اسطوره ارزشی تحلیلی نیز دارد، از این نظر که نه تنها می توانند برای تبیین و توجیه کنشهای سیاسی در معنایی مثبت به کار برده شود، بلکه از «نبود»، آن نیز ممکن است برای تبیین پدیده های دیگر استفاده شود. برای مثال گفته شده است که کانادا برخلاف ایالات متحده امریکا نتوانست یک احساس قوی از هویت ملی به وجود آورد دقیقاً به این علت که «فاقد» انقلاب بود. می توان از نیجریه برای نشان دادن هر دو جنبه استفاده کرد: استقلال برای نیجریه تا اندازه زیادی از طریق مذاکره و نه در نتیجه ستیزه میان رهبران ناسیونالیست و بریتانیا به دست آمد، همان گونه که از سخنرانی سرابوبکر تفوا بالوا (8) نخست وزیر نیجریه در روز استقلال در سال 1960 به خوبی آشکار است: «ما از افسران انگلیسی ای که می شناسیم، نخست به منزله ارباب و سپس به مثابه رهبر و سرانجام در حکم شریک، اما همیشه به منزله دوست سپاسگزاریم.» بعداً رهبران نیجریه به کودتایی که حکومت بالوا را در ژانویه سال 1966 سرنگون کرد و کودتای دوم ژوئیه همان سال که رژیم نظامی دومی را برقرار کرد به عنوان «انقلاب ما» اشاره کرده اند.
با وجود این، از نظر مفهومی انقلاب بیشتر به آن رویدادها یا به طور دقیقتر رشته رویدادهایی محدود می شود که بسیار فراتر از ایجاد تغییر مقامات حکومت یا حتی رژیم است و به تغییرات اجتماعی-اقتصادی بنیادی در جامعه منجر می شود. کوهان (9) (1975، ص 31) ادبیات انقلاب را بررسی کرده و معتقد است که توافق گسترده ای در اینکه انقلاب دارای شش ویژگی زیر است
توصيه های رهبر انقلاب برای ارتقاء در حکمت متعالیه
درباره فلسفه ملاصدرا (حکمت متعاليه) نقطه نظرات افراطی و تفريطی وجود دارد:
ديدگاه افراطی، حکمت متعاليه را به طور مطلق رد می کند و هیچ نقطه مثبتی در آن نمی بيند
. ديدگاه تفریطی، حکمت متعالیه را به طور دربست قبول دارد و خلأ و نقطه ضعفی در آن مشاهده نمی کند
ولایت فقیه از منظر آیتالله خویی
پیشینه طرح مبحث رهبری فقیه به دوران آغاز عصر غیبت کبری باز میگردد؛ یعنی زمانی که جامعة شیعه حیات دینی خویش را در فقدان رهبری معصوم و تحت رهبری علما به عنوان جانشینان «امام»، آغاز کردند، اما طی قرون متوالی به دلیل انزوای سیاسی جامعة تشیع، به طورعام، و فقها، به طور خاص، جنبههای سیاسی رهبری فقها محل بررسی علمی قرار نگرفت و اهمیت آن رفتهرفته فراموش شد. در این بین نظریهپردازان نامدار کرسی فقه سنتی در قم و نجف نیز تاکنون نتوانستهاند تغییرات معرفتی و ساختاری در اندیشة دولت دینی (نظریة حکومت فقیه) به وجود آورند. دیدگاه سیاسی فقهای معاصر از جمله آیتالله ابوالقاسم خویی با توجه به همین پیشفرض میبایست مطالعه شود. در ادامه مقالهای در خصوص نظریة حکومت دینی یا «ولایت فقیه» از منظر آیتالله خویی از حجتالاسلام عارفی ــ که کتب متعددی در حوزه اندیشه سیاسی فقها به رشته تحریر درآوردهاند و از آن جمله کتابی با عنوان اندیشه سیاسی آیتالله خویی میباشد ــ تقدیمتان شده است.