نگاهي به ديدگاههاي آيت الله بهجت درباره مشروطه و ولايت فقيه

واژه هاي كليدي: نگاه هاي سلبي و ايجابي به سياست، مشروطه، مشروعه، حكومت اسلامي.


براي گزارش و تحليل انديشههاي فلسفي شهيد صدر بايد در كليه آثار او از جمله آثاري كه در علم اصول از او برجاي مانده است غور و تتبع نمود (1). بخشي ديگر از انديشههاي فلسفي او را بايد در نوشتههاي او در باب دين، سياست، حكومت، اجتماع و اقتصاد جستجو كرد.
بي شك شهيد صدر از موج تفكر جديد در ايران آگاه بوده و با آثار علامه
طباطبائي و شهيد مطهري و برخي ديگر از متفكران معاصر ايران آشنائي داشت. او
نيز همچون متفكران يادشده در مواجهه با تفكر غربي، نخست با ماركسيسم مواجه
شد و ابعاد مختلف اين مكتب از فلسفه و اقتصاد و تاريخ را تجزيه و تحليل و
نقادي كرد. نقد صدر از ماركسيسم نيز بنيادي، نيرومند و ابتكاري بود. نخستين
اثر فلسفي او كتاب «فلسفتنا» است (2) كه به خصوص از جهت نقد ماركسيسم
بيشباهت به كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم علامه طباطبائي (ره) و مرتضي
مطهري نيست. اين كتاب خوانندگان بسياري در جهان عرب و اسلام و حتي بيرون از
جهان اسلام يافت و بسيار تأثير گذار گرديد. در برخي از مدارس علوم ديني از
جمله در حوزه علميه قم از اين كتاب به عنوان متن درسي براي نقد ماركسيسم و
فلسفه هاي جديد استفاده مي شد. شهيد صدر در اين كتاب مباحث گوناگون فلسفي
همچون مسئله معرفت، ادراك، عليت، ماده و خدا را از ديدگاه مكتب هاي مختلف
فلسفي بررسي كرده است. وي همچنين در كتاب اقتصادنا نظام اقتصادي ماركسيسم و
كاپيتاليسم را به نحو نيرومندي نقد كرد و نظام اقتصادي اسلام را براي
نخستين بار بازسازي كرد. همچنين وي در رسائل متعددي كه پس از انقلاب اسلامي
ايران به نگارش درآورد ديدگاههاي سياسي، حقوقي، اقتصادي، اجتماعي و
مديريتي خود را ارائه كرد(3). تحليل تفصيلي انديشههاي فلسفي شهيد صدر در
اين مقال نمي گنجد. در اين مختصر بطور اجمالي نگاهي به يكي از آثار فلسفي
ايشان خواهيم انداخت.
آيتالله شهيد سيد محمدباقر صدر (1353-1400هجري قمري) از اسلامشناسان
طراز اول حوزه علميه نجف و از متفكران برجسته عصر حاضر بود و در نبوغ و
نوآوري در ميان معاصران بيمانند بود. او در فقه و اصول سرآمد و مبدع
انديشههايي درخشان و در تفكر فلسفي پيشرو و نوآور و در فهم دنياي جديد
يگانه و در ميدان مبارزه براي تحقق آرمانهاي اسلامي از پيشتازان بود و
بدين جهت بود كه توسط نظام بعثي حاكم بر عراق زير شكنجههاي وحشيانه صدامي
همراه با خواهر فرهيخته اش بنت الهدي به صورت مظلومانهاي به شهادت رسيد.
براي گزارش و تحليل انديشههاي فلسفي شهيد صدر بايد در كليه آثار او از جمله آثاري كه در علم اصول از او برجاي مانده است غور و تتبع نمود (1). بخشي ديگر از انديشههاي فلسفي او را بايد در نوشتههاي او در باب دين، سياست، حكومت، اجتماع و اقتصاد جستجو كرد.
بي شك شهيد صدر از موج تفكر جديد در ايران آگاه بوده و با آثار علامه
طباطبائي و شهيد مطهري و برخي ديگر از متفكران معاصر ايران آشنائي داشت. او
نيز همچون متفكران يادشده در مواجهه با تفكر غربي، نخست با ماركسيسم مواجه
شد و ابعاد مختلف اين مكتب از فلسفه و اقتصاد و تاريخ را تجزيه و تحليل و
نقادي كرد. نقد صدر از ماركسيسم نيز بنيادي، نيرومند و ابتكاري بود. نخستين
اثر فلسفي او كتاب «فلسفتنا» است (2) كه به خصوص از جهت نقد ماركسيسم
بيشباهت به كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم علامه طباطبائي (ره) و مرتضي
مطهري نيست. اين كتاب خوانندگان بسياري در جهان عرب و اسلام و حتي بيرون از
جهان اسلام يافت و بسيار تأثير گذار گرديد. در برخي از مدارس علوم ديني از
جمله در حوزه علميه قم از اين كتاب به عنوان متن درسي براي نقد ماركسيسم و
فلسفه هاي جديد استفاده مي شد. شهيد صدر در اين كتاب مباحث گوناگون فلسفي
همچون مسئله معرفت، ادراك، عليت، ماده و خدا را از ديدگاه مكتب هاي مختلف
فلسفي بررسي كرده است. وي همچنين در كتاب اقتصادنا نظام اقتصادي ماركسيسم و
كاپيتاليسم را به نحو نيرومندي نقد كرد و نظام اقتصادي اسلام را براي
نخستين بار بازسازي كرد. همچنين وي در رسائل متعددي كه پس از انقلاب اسلامي
ايران به نگارش درآورد ديدگاههاي سياسي، حقوقي، اقتصادي، اجتماعي و
مديريتي خود را ارائه كرد(3). تحليل تفصيلي انديشههاي فلسفي شهيد صدر در
اين مقال نمي گنجد. در اين مختصر بطور اجمالي نگاهي به يكي از آثار فلسفي
ايشان خواهيم انداخت.
«(آيتالله) علی خامنه ای، رهبر ايران بود که نبرد عليه "تهديدات نرم" را در صدر اولويت های نهادهای اطلاعاتی و امنيتی کشور قرار داد. از آن زمان تا کنون، سازمان های اطلاعاتی و پشتيبانان آنها نظير مرکز تنظيم دکترين تحليلی به رهبری حسن عباسی به صرف ميليون ها دلار برای تحقيق بر روی کارتون ها دست زده اند تا دسيسه های جاسوسی غرب جهت براندازی رژيم را برملا سازند.» اين بخشي از نوشته گاردين در مورد دكتر حسن عباسي است. (http://www.guardian.co.uk/commentisfree/2010/nov/30/iran-nuclear-scientists-roadrunner)
به گزارش رجانيوز، چندی پیش نیز هفتهنامه نيويورك تايمز، "دكستر فيلكينز" (DEXTER FILKINS) در مقالهاي باعنوان "شبكه تلويزيوني فارسي وان جذاب براي بينندگان اما تهديدي براي دولت ايران" از مبارزه دولت ايران با جنگ نرم فرهنگي خبر داد.
در بخشی از این مقاله آمده بود : «"حسن عباسي" (Hassan Abassi) رئيس مركز مطالعات استراتژيك و دكترين امنيت بدون مرز وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در مصاحبه تلويزيوني خود عليه "جنگ نرم فرهنگي" غرب هشدار داده است. به اعتقاد آقاي عباسي، جنگ آمريكايي "24" قصد دارد تا از طريق ارائه تصويري نامناسب از مسلمانان به عنوان تروريست، نفرت از مسلمانان و ترس از اسلام را در سراسر جهان اشاعه دهند.»
عباسی به دلیل تمرکزش بر روی تحلیل و تفسیر فیلم و سریالهای خارجی و تبیین تاثیر آنها در ذهن و قلب جوانان، در فضای سایبر بهعنوان يكي از فرماندهان جنگ نرم معروف است. به اعتقاد وی، رسانه عمده ترین سلاح در جنگ نرم و هالیوود مقر فرماندهی دشمن در این جنگ است.
علاوه بر رسانههاي خارجي، هاشمی رفسنجانی نیز حسن عباسی را يكي از مخالفان اصلي خود ميداند، بهطوري كه حتي در نامه 19 خرداد 1388 خود به رهبر انقلاب، تلویحا به این نکته اشاره کرده بود. در آن نامه، آمده بود: "... از آنجا که بخشی از این اظهارات قبلاً در رسانههای دولتی و آتش تهیه آن در سخنرانی مشهد مقدس مطرح شده..." ، "....در دور جدید تهمتها و هجمهها هم از حدود پنج سال پیش تاکنون دندان روی جگر دارم". عباسی در خرداد ماه 1383 در یک سخنرانی روشنگرانه در مشهد اقدام به افشاگری علیه هاشمی کرده بود که سیدی آن تا دورترین نقاط ایران نیز به صورت مردمی منتشر شده بود. به گفته برخی ناظران سياسي، این افشاگری تاثیر بهسزایی در روند انتخابات ریاست جمهوری نهم داشت.
در عين حال، عباسی برگزار کننده تنها کلاس آزاد علوم استراتژیک در ایران است و تاکنون هم تعداد 250 جلسه از این کلاسهای آزاد برگزار شده است که در نوع خود رکورد کلاسهای آزاد از اول انقلاب تاکنون است.
مرکز بررسی های امنیت بدون مرز (DACSB) به ریاست حسن عباسی، خصوصی بوده و تا کنون هیچ گونه حمایت مالی و اعتباری از طرف دولت نشده است. این مرکز به صورت نهاد مردمی است و جوانانی از سطوح مختلف دانشگاهی (لیسانس، فوق لیسانس و دکترا) به صورت داوطلبانه فعاليتهاي آن را انجام ميدهند.
عباسی متولد 1345 با شش سال سابقه رزمندگي در دفاع مقدس هرگز مترصد پاسخگویی به ادعای شمخانی در برنامه امروز دیروز فردا نشد. شمخانی در آن برنامه ادعا کرده بود "عباسی که حتی یک روز هم سابقه جبهه ندارد، حق اعتراض به مدیریت فرماندهان جنگ را ندارد" که البته اين اظهارنظر با واکنش یامین پور مجري برنامه مواجه شد.
حسن عباسی در 16 خرداد 1388 به علت پیش بینی فتنه سبز و مطرح کردن "مثلث ما نمی توانیم" در یک سخنرانی در جمع وبلاگ نویسان با شکایت حسن روحانی بازداشت شد که البته بعد از جريان فتنه 88، در دادگاه رفع اتهام و تبرئه شد.
عباسی، برگرفته از قرآن کریم "جامعه هجری" را تنها مدل ممکن در مقابل جامعه مدنی ميداند و مدعی است استراتژیهای مبتنی برفطرت تنها رهیافت بشر می تواند باشد. همانطور که در گزارش شماره 10مارشال سنتر (مرکز مطالعات امنیتی اروپایی) آمده بود، عباسی به عنوان یکی از طراحان "دکترین جنگ نامتقارن" در غرب شناخته می شود. این در حالی است که حسن روحانی با بودجه ای میلیاردی، ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را در ساختمان 10 طبقه ای در نیاوران به عهده دارد.
طي ماههاي اخير، کلاسهای علوم استراتژیک دكتر عباسی که در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار می شد، به دلیل حمایت نكردن مسئولین، به منطقه تهران نو- فلکه لوزی- پلاک30 منتقل شده است. این کلاسهای آزاد پنج شنبه ها از ساعت 8 الی 12 با حضور بیش از 200 نفر داوطلب برگزار می شود.
بسیاری وی را سروش دهه 80 می دانند اما تفاوتی که میان وی و سروش قائلند آن است که سروش را استاد حوزه اندیشه فلسفی- دینی اما بشیریه را استاد حوزه فلسفی- اجتماعی میدانند.
بدیهی است دکتر بشیریه که دکترای تئوریهای سیاسی خود را در سال ۱۹۸۲ از انگلستان گرفته است، دموکراسی را همانگونه میفهمد که در دانشگاههای غربی تدریس میشود. رفتارها و نظرات بسیاری از سران مشارکت را باید در آرای و تفکرات حسین بشیریه جستجو کرد، شخصی که گرچه شاگردانش شروعکننده جریان اصلاح طلبی بودند اما خودش همیشه در پرده و بیشتر نقش یک نظارهگر را ایفا میکند. گرایش تخصصی دکتر بشیریه بدین ترتیب است: كارشناسی: تئوریهای انقلاب. كارشناسی ارشد: جامعه شناسی سياسی و دكترای: جامعه شناسی ایران- انديشه سیاسی در ايران.
وی یکی از عناصر پشت پرده و از نویسندگان برنامه چهارم توسعه است، شاید خبر نداشته باشید در برنامه چهارم توسعه قسمتهایی مبنی بر لزوم رابطه با رژیم صهیونیستی گنجانده شده است. در سال ۱۳۸۰ وقتی دکتر بشیریه دست به انتشار ترجمهی خود از اثر مشهور توماس هابز؛ لویاتان زد، سعید حجاریان در مقالهای در روزنامه ایران از این کار استاد خود استقبال کرد و آن را ستود.
لویاتان اثر مشهور توماس هابز پس از ۳۵۰ سال به زبان فارسی ترجمه شده است، بزرگترین و نخستین اثر فلسفه سیاسی به زبان انگلیسی است و اولین شرح جامع درباره دولت مدرن و ویژگیها و کارکردهای آن است. به ویژه "جدایی دین از سیاست" به عنوان یکی از مهمترین ویژگیهای دولت مدرن، یکی از محورهای اساسی دکترین هابز را در لویاتان تشکیل میدهد.
در واقع همین محور "جدایی دین از سیاست" مورد توجه دکتر بشریه و سعید حجاریان قرار گرفته که باعث شد دکتر بشیریه دست به ترجمهی کتابی ۳۵۰ ساله بزند و شاگرد کار استاد را سترگ و بینظیر بخواند. یک سال قبل از انتشار ترجمه لویاتان در سال ۱۳۷۹ بود که دکتر بشیریه در جلسهی علمی که در دفتر مطالعات و تحقیقات وزارت کشور برگزار شد اسم شب تئوری خود را گفت: "ایران راهی جز توسعه سیاسی ندارد."
در سال ۱۳۸۱ دکتر بشیریه رساله مهمی با نام "دیباچهای بر جامعهشناسی سیاسی ایران / دوره جمهوری اسلامی" منتشر کرد. دکتر حسین بشیریه در این کتاب پس از تحلیل طبقاتی و سیاسی دولت جمهوری اسلامی آن را در قالب سه دوره تاریخی صورتبندی میکند:
۱) دولت ایدئولوژیک جامع القوا (دولت مهندس میرحسین موسوی: ۶۸ - ۱۳۶۰)
۲) دولت دموکراسی صوری (دولت هاشمی رفسنجانی ۷۶ - ۱۳۶۸)
۳) دولت شبه دموکراتیک (دولت سیدمحمد خاتمی ۷۶ - ۱۳۸۴)
خواندن این کتاب میتواند به شما بگوید دولتهای آینده جمهوری اسلامی چه شکلی و دارای چه ظرایفی هستند. دکتر بشیریه در کتاب "موانع توسعه سیاسی در ایران" با نشان دادن ریشههای بحران در دولت پهلوی راهکارهایی ارائه کرده است. ولی در اصل نگاه دکتر بشریه به ساخت قدرت و جامعهشناسی سیاسی جمهوری اسلامی است. در این کتاب به جای پهلوی از جمهوری اسلامی استفاده کنید بهتر میتوانید به عمق کلمات دکتر بشریه پی ببرید.
برای مثال ایشان در فصل ابزارهای قدرت "دولت مطلقه" از حزب دربار، ارتش که در راس آن فرمانده کل قوا قرار دارد، درآمدهای نفتی و بورکراسی متمرکز نام میبرد. دکتر بشیریه معتقد است ایران همچون کشورهایی مثل شوروی کمونیستی، آلمان نازی، ژاپن و اسپانیا فرانکو از راه "اصلاحات از بالا" میتواند وارد جهان نو شود. کشورهایی که با پشت سر گذاشتن تجربه توتالیتریسم پا به دنیای مدرن گذاشتند. ایشان در این کتاب مهمترین لوازم توسعه سیاسی را چنین بر میشمارند:
۱. سازمانیابی گروهها و نیروهای اجتماعی ۲. آزادی آنها در مشارکت و رقابت سیاسی ۳. وجود مکانیسمهای حل منازعه نهادمند در درون ساختار سیاسی ۴. خشونتزدایی از زندگی سیاسی ۵. کیشزدایی "جدایی دین از سیاست" در جهت تقویت ثبات سیاسی ۶. مشروعیت چارچوبهای نهادی و قانونی برای رقابت و سازش سیاسی
در این کتاب دکتر بشیریه اعتقاد دارد در نگرش علمی یا دترمینیستی به هر حال توسعه سیاسی تابعی از گسترش شهرنشینی و اقتصاد شهری تلقی میشود. بحثی درباره موانع تاریخی و ساختاری توسعه سیاسی در ایران را باز و ساختار قدرت سیاسی، شکافها و چندپارگیهای اجتماعی و فرهنگی در ایران به عنوان موانع اصلی توسعه معرفی و تحلیل میکند. استدلال اصلی ایشان این است که تکوین ساخت دولت مطلقه همراه با گسترش چندپارگیهای اجتماعی و فرهنگی و تداوم و تقویت فرهنگ پدرسالارانه موانع اصلی توسعه سیاسی در ایران بودهاند.
دکتر بشیریه طی سالهای ۱۳۷۵ و ۱۳۷۶ در موسسه آموزش عالی باقرالعلوم قم مشغول به تدریس بوده است. موسسهای که زیر نظر آیتالله محمدتقی مصباح یزدی اداره میشود و همه به خوبی میدانند ایشان مهمترین منتقد اصلاحات سیاسی و فکری در ایران هستند.
شاید سوال کنید چطور ممکن است دکتر بشیریه که در موسسه صندوق ملی دموکراسی یا NED (یکی از بزرگترین عوامل پشتپردهی کودتا بر ضد هوگو چاوز در سال ۲۰۰۳ بوده است) خدمت کرده، سالها قبل در جایی در مقام استادی حضور داشته که زیر نظر مستقیم آیتالله مصباحیزدی اداراه میشده؟
خوب است بدانید در دهه هفتاد موسسه امام صادق(ع) در تهران با هدف واکسیناسیون دانشجویان مومن از عقاید غربی، از اساتید غربدیده دعوت کرد در آنجا به تدریس مشغول شوند، تا دانشجویان دانشگاه امام صادق آب را از سرچشمه بنوشند و در برابر آن واکسینه شوند.
بدین صورت نه فقط دکتر حسین بشیریه بلکه پای سعید حجاریان، چنگیز پهلوان، هوشنگ مهدوی، داوود باوند و... که در سکولار بودن این افراد هیچ جای شکی نیست. به مراکز زیرنظر آیتالله مصباح یزدی رسید.
در سال ۱۳۷۳ درس "نظریههای جدید در علم سیاست" که توسط دکتر بشیریه برای دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) ارائه و تدریس شده بود توسط همین دانشگاه منتشر گردید. دکتر بشیریه در سال ۱۳۷۵ با ترجمه "نقد در حوزه عمومی" یورگن هابرماس را به دانشجویان ایرانی معرفی کرد.
پانوشت:
:: آثار منتشر شده از دکتر بشیریه
1- The state and revolution in iran. St.
Martin’s press, New York, 1984 2- انقلاب و بسيج سیاسی, انتشارات دانشگاه
تهران، چاپ اول 1372
۲- نظریههای جدید در علم سیاست، دانشگاه امام صادق، ۱۳۷۳
3- دولت عقل: ده گفتار در فلسفه و جامعه شناسی سیا, نشر علوم نوین, 1374 4- جامعه شناسی سياسی: نقش نيروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، نشر ني، چاپ اول 1374
5- تاريخ انديشههای سياسی در قرن بيستم، جلد اول: انديشههای ماركسیستی، نشر نی، چاپ اول 1376
6- جامعه شناسی تجدد، انتشارات نقد و نظر، 1378
7- دولت و جامعه مدنی: گفتمانهای جامعه شناسی سياسی، انتشارات نقد و نظر، 1378
8- تاريخ انديشههای سیاسی در قرن بيستم، جلد دوم: ليبراليسم و محافظه كاری، نشر نی، چاپ اول 1378
9- جامعه مدنی و توسعه سياسی در ايران: گفتارهایی در جامعه شناسی سياسی، نشر علوم نوين، 1378
10- سیری در نظريههای جديد در علوم سیاسی نشر علوم نوين، 1378
11- نظریههای فرهنگ در قرن بيستم، نشر آينده پويان، 1379
12- موانع توسعه سیاسی در ايران، نشر گام نو، 1380
13- درسهای دموكراسی براي همه، نشر نگاه معاصر، 1380
14- آموزش دانش سياسی نشر نگاه معاصر، 1380
15- ديباچهای بر جامعه شناسی سیاسی ايران: دوره جمهوری اسلامی، نگاه معاصر، 1381
:: ترجمه
16- شرح و نقدی بر فلسفه اجتماعی و سياسی هگل،
نوشته جان پلامناتز، نشر نی، چاپ اول 1367
17- ريشههای اجتماعی ديكتاتوری و دموكراسی نوشته برينگتون مور، مركز نشر دانشگاهي، 1369
18- ريشههای اجتماعی ديكتاتوری و دموكراسی، نوشته برینگتون مور، مركز نشر دانشگاهي، 1369
19- نظريههای دولت، نوشته اندرو وینسنت، نشر نی، چاپ اول 1371
20- یورگن هابرماس: نقد در حوزه عمومی، نوشته رابرت هولاب، نشر نی، چاپ اول 1375
21- هابز، نوشته ریچارد تاک طرح نو، 1376
22- میشل فوكو: فراسوی ساختگرایی و هرمنیوتیک، نوشته دریفوس و رابينو، نشر نی، چاپ اول 1376
23- لویاتان، نوشته توماس هابز، نشر نی، 1380
24- جريانهای بزرگ در اندیشه غرب، نوشته وان بومر، انتشارات باز، 1380
گرایش تخصصی دکتر بشیریه:
كارشناسی: تئوریهای انقلاب
كارشناسی ارشد: جامعه شناسی سياسی
دكترا: جامعه شناسی ایران- انديشه سیاسی در ايران
نامه رهبري
بسمه تعالی
جناب آقای دكتر احمدی نژاد، رياست محترم جمهوری اسلامی ايران با سلام و تحيت
انتصاب جناب آقای اسفنديار رحيم مشايی به معاونت رئيس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی ميان علاقمندان به شما است.
لازم است انتصاب مزبور ملغی و كان لم يكن اعلام گردد.
سيدعلی خامنهای
27 /4/ 88
پاسخ محمود احمدي نژاد
بسمه تعالي
محضر حضرت آيت الله خامنهاي دام ظلهالعالي
رهبر معظم انقلاب اسلامي
سلام عليكم
ضمن ارسال رونوشتنامه كنارهگيري مورخه 88.5.2 جناب آقاي مهندس اسفنديار رحيم مشايي از معاونت اولي، به استحضار ميرساند كه مرقومه مورخه 88.4.27 حضرتعالي به استناد اصل 57 قانون اساسي اجرا شد.
ايام عزت مستدام
محمود احمدي نژاد
شاید همه ما اسم سفیانی رو خیلی شنیده باشیم اما کمتر راجع بهش خونده باشیم.در زیر متنی رو از ماهنامه موعود آوردم که میتونه اطلاعاتمون رو بیشتر کنه.بالاخره دشمن شناسی یه موضوع مهمه!راستی نظر یادتون نره.
سفياني كيست؟ چرا به او لقب سفياني دادهاند؟
او «عثمان بن عنبسه» از فرزندان «خالد بن يزيد بن معاويه است و چون از نسل ابوسفيان است، معروف به «سفيان» است.
سفياني چه ويژگيهاي ظاهري دارد؟
او رهرو عشق بود و عشق خود را این چنین در قسمت هایی از دست نوشته اش که بعد از شهادت " نامه ای به خدا " نام گرفت، نگاشته است:
با سلام به بلندای آفتاب و گرمای محبت عشق؛ عشق به همه خوبی ها ، به مهدی (عج) آن ماه پنهان و خمینی روح بلند خدا که پدری خوب بود و بر خامنه ای رهبر صابران بعد از پیامبر (ص).
یا زهرا ؛ فدای مظلومیت شویت امیرالمومنین و لب عطشان حسین(ع) . ای مادر حسن و ای جده سادات ، ای حوض کوثر، ای فریاد رس عباس در کربلا ، ادرکنی ادرکنی ادرکنی ؛ الساعه الساعه الساعه ؛ العجل العجل العجل.
به حق خون علی اصغر و آه زینب ؛ به خون چشم مهدی در یوم عاشورا، خدایا هر چه از شهرت فرار کردم ، شهرت به سراغم آمد.
آیا کسی که از کاروان شهدا جامانده، لیاقت سربلند کردن دارد؟ کسی که در دریای معنویت جنگ مردود شده ، دیگر روی عرض اندام دارد که بیاید و خاطره بگوید؟
ای امام زمان عزیز، تو را قسم به خون دوستان شهید ، از ما بگذر که تقصیر کردیم.
ای پدر بزرگ ملت، مرا ببخش که کمکاری کردم و شایسته سربازی تو نبودم....
والسلام- غلام ونوکر بچه های فاطمه(س)، مجید پازوکی
يك عمر بي جواني
تا آنجا كه يادم مي آيد، خوابيدن راحت مجيد را به ياد ندارم. شايد افراد ديگري هم اين حالت مجيد را ديده بودند كه مفصل هاي بدنش نمي توانستند كارشان را درست انجام دهند. اما هيچ كس حتي يك بار از او يك «آخ» نشنيد: با اينكه جانباز شيميايي بود، تا آخرين روز تعدادي انگشت شمار اين را مي دانستند...
نفرين
يك بار به مجيد گفتم خدا كنه بروي به ميدان مين فكه، تمام مين ها منفجر شود، اما تو شهيد نشوي!
گذشت و مدتي بعد آن طور كه بچه هاي تفحص مي گفتند، مجيد در يكي از ميادين مين شلمچه در حال كار بوده كه يك ميدان مين به كلي منفجر مي شود. شدت انفجارها به اندازه اي بود كه چرخ هاي دستگاه لودر تكه تكه مي شود و بچه هاي تفحص به تصور شهادت او به شدت ناراحت مي شوند اما با فروكش كردن دودها مجيد سرفه كنان پيدايش شده و حسابي همه را به خنده انداخته بود.
دوستانم هرگز
در منطقه عملياتي كربلاي چهار و پنج (شلمچه) در حال جست و جوي شهدا بوديم. به خاطر اينكه آن منطقه جزو خاك عراق محسوب مي شد، مرتباً چند نفر از افسران بعثي بچه هاي تفحص را همراهي مي كردند. يكي از اين افسران عراقي، هميشه بچه هاي ما را دست مي انداخت و اذيت مي كرد. يك بار نماز مي خواندم كه او يك نارنجك به سمت من پرت كرد، البته قبلاً مواد منفجره نارنجك را خالي كرده بود و مي خواست من را بترساند. من هم به تصور اينكه نارنجك واقعي است، نمازم را قطع كردم و به سمت نارنجك خيز رفتم. بعد از اينكه بعثي ها كلي خنديدند و ما را دست انداختند، ماجرا به گوش مجيد رسيد. او هم براي اينكه جبران كند، وقتي همان افسر بي خيال نشسته بود و سيگار مي كشيد، يك سيم تله به كمربند او بست و سر همان سيم را به شاخك يك مين والمري متصل كرد. افسر عراقي بعد از اينكه فهميد مجيد او را به يك مين جهنده بسته و اگر تكان بخورد تكه تكه خواهد شد، با وحشت فرياد مي كشيد و كمك مي خواست؛ بالاخره هم دوستانش با كلي ترس و لرز سيم را بريدند و مين را برداشتند تا خنثي كنند؛ اما از تعجب نزديك بود شاخ دربياورند مين قبلاً از مواد منفجره خالي شده بود. شهيد پازوكي همان موقع به آن افسر بعثي گفت: تا شما باشيد دوستان من را مسخره نكنيد!
خاطره ای از همرزمان شهید مجید پازوکی پیرامون حالات و روحیات شهید
ماه رمضان سال 72 بود كه همراه «مجيد پازوكى» از تخريبچى هاى لشكر 27، در منطقه والفجر يك فكه، اطراف ارتفاع 143 به ميدانى مين برخورديم كه متوجه شديم ميدان مين ضد خودرو و قمقمه اى است. يعنى يك مين ضد خودرو كاشته و سه تا مين قمقمه اى به عنوان محافظ در اطرافش قرار داده بودند.
سر نيزه ها را در آورديم و نشستيم به يافتن و خنثى كردن مين ها. خونسرد و عادى، با سر نيزه سيخك مى زديم توى زمين و مين ها را در آورده و خنثى مى كرديم و مى گذاشتيم كنار. رسيدم به يك مين ضد خودرو. دومين قمقمه اى محافظش را در آوردم ولى هرچه گشتم مين سوم را پيدا نكردم. تعجب كردم، احتمال دادم مين سوم منفجر شده باشد، ولى هيچ اثر يا چاله اى از انفجار به چشم نمى خورد. تركيب ميدان هم به همين صورت بود كه يك ضد خودرو و سه قمقمه اى در اطرافش. ولى از مين سومى خبرى نبود.
در تخريب اصلى وجود دارد كه مى گويند: «هر موقع مين را پيدا نكرديد، به زير پاى خودتان شك كنيد». يعنى اگر مينى را پيدا نكردى زير پاى خودت را بگرد كه بايد مطمئن باشى الان مى روى روى هوا. به مجيد گفتم: «مجيد مين قمقمه اى سوم پيداش نيست...» به ذهنم رسيد كه زير پايم را سيخ بزنم. يك لحظه پايم را فشار دادم. متوجه شدم شئى سفتى زيرش است. اول فكر كردم سنگ است. همان طور نشسته بودم و تكان نمى خوردم. با سر نيزه سيخك زدم زيرپايم، ديدم نه! مثل اينكه مين است. به مجيد گفتم: «مجيد مواظب باش مثل اينكه من رفتم روى مين...» مجيد خنديد و در همان حال زد توى سرم و به شوخى گفت:
- خاك بر سرت آخه به تو هم مى گن تخريبچى؟ مين زير پاى توست به من مى گى مواظب باش!
پايم را كشيدم كنار و مين قمقمه اى را درآوردم. در كمال حيرت و تعجب ديدم سيخك هايى كه به آن زده ام، به روى سطحش كشيده و چند خط وردّ سر نيزه هم رويش مانده و به قول بچه ها «مين را زخمى كرده بود».
خودم خنده ام گرفت. خنده اى از روى ناباورى كه وقتى كارى نخواهد بشود، خودت را هم بكشى نمى شود.
يك ساعتى از اين جريان گذشت. در ادامه معبر داشتيم جلو مى رفتيم، مى خواستيم ميدان را باز كنيم كه بچه ها بروند توى شيار كه اگر شهيدى هست پيدا كنند. دوباره يك مين گم كردم. آن همه قمقمه اى. جرأت نكردم به مجيد بگويم كه آن را گم كرده ام، گفتم: «مجيد... اين يكى ديگه حتماً زده». مجيد نگاهى به اطرافم انداخت ولى چون آثار انفجار به چشم نمى خورد، گفت: «بهت قول مى دم اين يكى هم زير پاى خودت است.» روى شوخى اين حرف را زد. پايم را فشار دادم، شك كرد، سر نيزه زدم ديدم مثل دفعه قبل است. پا را كه برداشتم ديدم مين زير پايم است. تعجبم دو چندان شده بود. حالا چطور بود آن روز مين زير پاى ما نزد، الله اعلم، خودم هم مانده بودم كه چى شده. به قول معروف:
گر نگهدار من آن است كه من مى دانم شيشه را در بغل سنگ نگه مى دارد