نظرات مقام معظم رهبري در باره دکتر شريعتي

 در کتاب «جريانها و سازمانهاي مذهبي – سياسي ايران»

 نوشته رسول جعفريان 

 

 

 در چاپ ششم کتاب رسول جعفريان و در پاورقي چند صفحه از کتاب، نظرات مقام معظم رهبري در باره مرحوم شريعتي منعکس شده است که اختصاصا براي نويسنده کتاب ارسال شده و مطالبي است که حضرت آيت الله خامنه اي به هنگام مطالعه چاپ سوم کتاب «جريانها و سازمانهاي مذهبي – سياسي ايران» در حاشيه کتاب نگاشته اند.

 

 

رسول جعفريان در چاپ ششم اين کتاب ضمن انجام اصلاحات و افزودن مطالب جديد، نظرات مقام معظم رهبري را نيز در پاورقي کتاب افزوده است. هرچند ظاهرا اين کار با رضايت دفتر رهبري انجام نشده است، اما در شناخت آخرين قضاوتهاي رهبر معظم انقلاب در چند موضوع اختلافي پيرامون شريعتي بسيار مفيد است. عمده ترين مواضع رهبري که قابل تامل است و مي تواند در مورد شريعتي دفاعيه به حساب آيد، به دو موضوع زير مربوط است:

 

1 – بحث نامه نگاري شريعتي به ساواک و نوع تعامل وي با رژيم شاه

 

 

در اين زمينه رسول جعفريان دو نظر را مطرح مي کند: نخست نظر سيد حميد روحاني که دکتر شريعتي را عامل رژيم معرفي مي کند. دوم کساني که شريعتي را عامل رژيم نمي دانند اما معتقدند که شريعتي و رژيم شاه در چند حوزه از جمله در برخورد با مسائل اجتماعي، روحانيت، مارکسيسم و ...، داراي وحدت نظر و همسويي فکري بوده اند.

 

 

در اين زمينه مقام معظم رهبري با هر دو نظر فوق مخالفت مي کنند و بر نظري تاکيد مي کنند که مطابق آن، نامه نگاري به ساواک و انتخاب محتواي خاص در اين نامه ها، يک تاکتيک به قصد فريب دستگاه حکومت شاه تلقي مي شود.

 

مقام معظم رهبري در اين باره مي نويسند:

 

 

« به نظر من و با شناختي که از دکتر داشتم، وي تلاش کرد تا از وجود نقاط مشترک خود با دستگاه مانند ضديت با مارکسيسم و انتقاد از روحانيت استفاده کند و ساواک را درباره خود به طمع بيندازد و در واقع آنها را فريب دهد و موفق شد. شاکله او با نوکري ساواک سازگار نبود. حداکثر اين بود که وي اهل خطر کردن در مبارزه با دستگاه نبود و مايل بود در حاشيه عرصه مبارزه قرار داشته باشد ... در سال 54 که من از زندان آمدم، و همه به ديدن من مي آمدند، او به منزل من نيامد و براي ديدار من منزل جواني از دوستان مشترکمان را معين کرد و چند ساعتي با هم بوديم (آن جوان فرحبخش بود که به من و دکتر ابراز ارادت مي کرد).»

 

 

2 – انتقادهاي تند استاد مطهري از شريعتي

 

 

دومين موضوعي که در اين کتاب از حاشيه نويسي هاي مقام معظم رهبري منعکس شده است، مربوط به قضاوت تند و همراه با سوءظني است که نسبت به دکتر شريعتي در نامه استاد شهيد مطهري به حضرت امام خميني در سال 56 آمده است. بسياري از افراد طرح اين مواضع از سوي استاد مطهري را از سر عصبانيت تلقي کرده بودند و برخي نيز آن را به دشمن شناسي ايشان مربوط مي دانند.

 

 

در اين زمينه هم نظر مقام معظم رهبري متفاوت است و در هر حال قضاوت شهيد مطهري در باره شريعتي را نمي پسندند.

 

 

ايشان در اين زمينه مي نويسند:

 

 

« نظرات مرحوم شهيد مطهري در باره شريعتي – چه در آغاز آشنائيشان که تا دو سه سال از وي به نحو شگفت آوري ستايش مي کرد و چه در سالهاي بعد که از او به نحو شگفت آوري مذمت مي فرمود – غالبا مبالغه آميز ... بود. در همين مطالبي که ايشان به امام مرقوم داشته، نشانه هاي بزرگنمايي آشکار است. برخي ديگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهيد بهشتي نيز همين نظر را در باره اظهارات شهيد مطهري داشتند.»

 

(پاورقي صفحه 476 کتاب)

 

 

در هر حال نحوه برخورد مقام معظم رهبري با اين مسئله و قضاوت منصفانه و حمایت آمیز ایشان از مرحوم شریعتی - ضمن وارد دانستن انتقادهای فکری و اعتقادی به آثار آن مرحوم – می تواند الگوی خوبی برای همگان باشد تا در مواجهه با این متفکران کشور، بزرگی بزرگان انکار نشود ولو آن که در بسیاری از زمینه ها ما با آنان مخالف باشیم و انتقاد کنیم.