شور
امشب در سر شوري دارم امشب در دل نوري دارم
باز امشب در اوج آسمانم باشد رازي با ستارگانم
امشب يک سر شوق و شورم از اين عالم گويي دورم
از شـادی پـر گـیرم کـه رسـم بـه فلک سرود هستی خوانم در بر حور و ملک
در آسمان ها غوغا فکنم سبو بریزم ساغر شکنم
امشب یک سر شوق و شورم از ایـن عــالــم گــویــی دورم
با ماه و پروين سخني گويم از روي مه خود اثري جويم
جان يابم زين شبها مي کاهم از غمهاي
ماه و زهره را به طرب آرم از خود بي خبرم ز شعف دارم
نغمه اي بر لبها نغمه اي بر لبها
امشب یک سر شوق و شورم از ایـن عــالــم گــویــی دورم
امشب در سر شوري دارم امشب در دل نوري دارم
باز امشب در اوج آسمانم باشد رازي با ستارگانم
امشب يک سر شوق و شورم از اين عالم گويي دورم
+ نوشته شده در جمعه شانزدهم مرداد ۱۳۸۸ ساعت 1:50 توسط رضا
|