بازخوانی هشدارهای مکرر رهبر انقلاب در مورد اخلاق سیاسی
اگر نظر من را میخواهید، مخالفم!
پس از ماجرای یکشنبه سیاه مجلس و رأی آوردن مصوبه معروف به نفع دانشگاه آزاد که به یکباره وارد دستور کار شده بود، در تیر ماه سال جاری، موجی از انتقادها و اعتراضها شکل گرفت. آن روز علی لاریجانی دستور صریح رهبر انقلاب درخصوص عدم مداخله مجلس در تصمیمات و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را به رأی گذشته بود و به همین جهت مورد عتاب منتقدین قرار گرفت. از یک سو، دانشجویان تجمعی را مقابل مجلس شورای اسلامی شکل دادند که به سبب اوج انزجار و ناراحتیِ دانشجویان به تندی گرایید و شعارهای بعضاً نادرستي نیز سر داده شد و از سوی دیگر تعدادي از نمایندگان مجلس پشت تریبون رفتند تا باب اتهامزنی متقابل را به دانشجویان و برخی نمایندگان مجلس بگشایند. در همین فضا بود که علی مطهری از پشت تریبون، کوچکزاده را "کوچکاف" لقب داد و با عبارات سخیفی از تریبون مجلس به او ناسزا گفت.
غرض در اینجا کالبدشکافی دوباره اختلافات و دعواها نیست. غرض بیان فضایی است که هر از چندی پر از جنجال میشود؛ فضایی که رهبر انقلاب در آن لب به سخن گشودند و با لحنی کاملا گلایهآمیز و شکوهگونه صریحا موضع گرفتند. ایشان در این شرایط از ضرورت اتحاد و یکپارچگی گفتند و با لحني گلايهآميز از بیتوجهی به تذکرات، تصریح کردند: «بنده مخالفم با سخنى و حركتى و نوشتارى كه -حتى اگر با انگيزهى درست و با انگيزهى صادقانه است- موجب شقاق و شكاف ميشود؛ بنده موافق نيستم. اگر كسى نظر من را ميخواهد بداند، نظر من اين است كه عرض كردم.»
انقلاب آمد این دیوارها را برداشت
رهبر انقلاب ادامه دادند: «ما بايستى انسجام را ايجاد كنيم. ما بايستى تلائم را در مجموعهى اين ظرفيت عظيم به وجود بياوريم. حالا مگر نميشود اين جمعى كه شما اينجا نشستهايد به بهانههاى گوناگون به ده تا جمع تقسيم كرد؟ راحت ميشود؛ كسانى كه رنگ لباسشان اين است، كسانى كه سنشان اين است، كسانى كه اهل فلان نقطهى كشورند؛ ميشود جدا كرد؛ ميشود ديواركشى كرد. هنر انقلاب اين بود كه آمد ديوارها را از وسط برداشت. ما توى خانههاى كوچك كوچك، با ديوارهاى بلند زندگى ميكرديم و از هم خبر نداشتيم؛ انقلاب آمد اين ديوارها را برداشت و اين خانههاى كوچك را تبديل كرد به يك عرصهى وسيع؛ عرصهى ملت ايران؛ ملت انقلابى. دانشجومان با طلبه بد بود؛ طلبهمان با دانشجو بد بود؛ استادمان با بازارى بد بود؛ بازارىمان با كشاورز بد بود؛ بين خودمان ديواركشى كرده بوديم. انقلاب آمد اين ديوارها را برداشت. ما حالا باز دوباره بيائيم ديواركشى كنيم؟! آن هم ديوارهاى نادرست و ناحق. نه، مبانى روشن است؛ اصول روشن است؛ جهت روشن است. هر كى در اين جهت با اين مبانى دارد حركت ميكند، جزو مجموعه است. اين را توجه داشته باشيد.»
ظلم فقط اين نيست كه آدم توى خيابان به يكى كشيده بزند
ایشان به تأکیدات چندین باره خود در گذشته اشاره کردند و فرمودند: «من بارها گفتهام: ظلم نكنيم. اين هم يكى از آن اساسىترين كارهاست. ظلم چيز بدى و چيز خطرناكى است. ظلم فقط اين نيست كه آدم توى خيابان به يكى كشيده بزند. گاهى يك كلمهى نابجا عليه يك كسى كه مستحقش نيست، يك نوشتهى نابجا، يك حركت نابجا، ظلم محسوب ميشود. اين طهارت دل را و طهارت عمل را خيلى بايستى ملاحظه كرد.»
آن كارى كه با آن برادرتان كرديد، از اين گاز زدن به اين مردار بدتر بود
رهبر انقلاب همچنین مثالی را پیش کشیدند و فرمودند:«پيغمبر اكرم ايستاده بودند يك كسى را كه حد رجمِ زنا را بر او جارى ميكردند، ميديدند؛ بعضىها هم ايستاده بودند؛ دو نفر با همديگر حرف ميزدند؛ يكى به يكى ديگر گفت كه مثل سگ تمام كرد و جان داد -يك همچين تعبيرى- بعد پيغمبر به سمت منزل يا مسجد راه افتادند و اين دو نفر هم همراه پيغمبر بودند. توى راه كه ميرفتند، رسيدند به يك جيفهى مردارى -به يك مردارى، حالا جسد سگى بود، درازگوشى بود، هر چى بود- كه مرده بود و آنجا افتاده بود. پيغمبر به اين دو نفر رو كردند و گفتند: گاز بگيريد و يك مقدارى از اين ميل كنيد. گفتند: يا رسولاللَّه! ما را تعارف به مردار ميكنيد؟! فرمود: آن كارى كه با آن برادرتان كرديد، از اين گاز زدن به اين مردار بدتر بود. حالا آن برادر كى بوده؟ برادرى كه زناى محصنه كرده بوده و رجم شده و اينها دربارهاش آن دو جمله را گفتهاند و پيغمبر اينجور ملامتشان ميكند!
زيادتر نگوئيد از آنچه كه هست
سخنان رهبر انقلاب بدین معنا نبود که اصلا نباید انتقاد کرد چون مثلا انتقاد موجب اختلاف و تفرقه میشود. بیان ایشان این بود که حق را بگویید. آنجا که نیاز است، تذکر دهید، آن چیز که درست و واقعیت است را بگویید و اتفاقا کوتاه هم نیایید؛ اما از مسیر حق و انصاف هم خارج نشوید. ایشان تصریح کردند: «زيادتر نگوئيد از آنچه كه هست، از آنچه كه بايد و شايد. منصف باشيم؛ عادل باشيم. اينها آن وظائف ماست. اينجور نيست كه ما چون مجاهديم، چون مبارزيم، چون انقلابى هستيم، بنابراين هر كسى كه از ما يك ذره -به خيال ما و با تشخيص ما- كمتر است، حق داريم كه دربارهاش هر چى كه ميتوانيم بگوئيم؛ نه، اينجورى نيست. بله، ايمانها يكسان نيست، حدود يكسان نيست و بعضى بالاتر از بعضى ديگر هستند. خدا هم اين را ميداند و ممكن است بندگان صالح خدا هم بدانند؛ لكن در مقام تعامل و در مقام زندگى جمعى، بايد اين اتحاد و اين انسجام حفظ بشود و اين تمايزها كم بشود.» (بیانات در دیدار اعضای بسیجی هیئت علمی دانشگاه ها 2/4/89)
شما هم نقدپذير باشيد!
چندی بعد دانشجویان در ماه مبارک رمضان خدمت رهبر انقلاب رسیدند تا باز باب سخن گفتن درخصوص این ماجرا باز شود. ایشان با اشاره به اظهارات یکی از دانشجویان فرمودند: «بحث تجمع در برابر مجلس را مطرح كرديد، كه من البته در آن مورد هيچ اظهار نظرى نميكنم؛ فقط همين قدر به شما بگويم كه شما همهاش گله داريد كه چرا مسئولين نقدپذير نيستند؛ خوب، شما هم نقدپذير باشيد! نقدپذيرى كه فقط مخصوص مسئولين نيست؛ خوب، بالاخره اگر بر دانشجو هم نقدى وارد است، بايد نقدپذيرى كند. جمعيت زيادى آمدند در مقابل مجلس جمع شدند، شعارهائى هم دادند، شعارهايشان هم بد نبود، يك گروهى هم آن وسط شعارهاى تند دادند. البته من نميگويم آنها آدمهاى بدىاند، نابابىاند؛ نه، بالاخره تندى كردند، جوانى كردند؛ اما اگر شما هم معتقديد كه اين شعارها افراطى بود، زيادى بود، حقش نبود، قبول كنيد. اينجور نباشد كه بگوئيد بالاخره هرچه كه گوشهى قباى دانشجو را بگيرد - كه دانشجوها قبا هم ندارند! - مورد اعتراض قرار بدهيم. ممكن است به شما هم نقدى وارد باشد؛ نقد را قبول كنيد.» (بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روز ماه رمضان 31/5/89)
برخی اصلا قصدشان تخریب است/ نقدهای مصلحانه را با سعه صدر بشنوید
رهبر انقلاب حتی در برخی جمعها بارها از کسانی که مورد هجمهها و بیانصافیهای مکرر قرار میگرفتند، دلجویی و آنان را سعه صدر و صبر و حوصله دعوت میکردند. ایشان شهریور 88 در جمع اعضای هیئت دولت نیز در همین باب سخن گفتند و فرمودند: «براى شنيدن نقد، سينهى گشاده و روى باز و گوش شنوا داشته باشيد. هيچ ضرر نميكنيد از اينكه از شما انتقاد كنند. البته اين انتقادهائى كه ميشود، همه يك جور نيست. بعضىها به قصد اصلاح نيست، بلكه به قصد تخريب است.»
ایشان با اشاره به شرایط داخلی و خارجی ادامه دادند: «داريم مىبينيم ديگر؛ هم از مجموعه مطبوعات خودمان، هم پشتوانهى آنها. دهها راديو و تلويزيون بيگانه و رسانهى عمومى و بينالمللى در اختيار حرفها و افكارى هست كه بنايش بر تخريب است؛ يعنى هيچ بناى اصلاح ندارند. آنچه كه نقل ميكنند و ذكر ميكنند، براى تخريب است. لذاست كه واقعيت و غير واقعيت و خلاف واقع و ضد واقع، همه چيز تويش است. گاهى يك چيز كوچك را بزرگ ميكنند، گاهى يك چيزى كه نبوده، به عنوان يك حقيقت مسلّم جلوه ميدهند. اينها البته هست. اين، تخريب است. ليكن در كنار اينها، نقد هم وجود دارد؛ نقدهاى مصلحانه، خيرخواهانه. گاهى از سوى دوستان شماست، گاهى حتى از سوى كسانى است كه دوست شما و طرفدار شما هم نيستند؛ گاهى اينجورى است. به انسان يك نقدى ميشود؛ عيبجويىاى از انسان ميشود، انتقادى ميشود، كه آن طرف هم دوست آدم نيست كه آدم به اعتماد دوستى او بخواهد بگويد كه خوب، ما گوش ميكنيم. نه، دوست هم نيست، اما دشمن هم نيست؛ دشمنىاش هم ثابت نشده. ليكن نقد است؛ انتقاد است. آن را هم حتى بايد گوش كرد. شايد در خلال اين نقدها حرفى وجود داشته باشد كه به درد ما بخورد و بايد به هر حال با سعهى صدر برخورد بشود.»
اين چند سال، خيلى اهانتها به شما شد
پس از آنکه رهبر انقلاب دولت را به نقدپذیری و تحمل مخالفتها فراخواند، خود به اهانتها و کینهتوزیها صحه گذاشتند. ایشان فرمودند: «اين چند سال، خيلى اهانتها به شما شد، كينهتوزى شد، اهانت شد. اينها را تحمل كرديد. اين تحملها هم پيش خداى متعال اجر دارد. ليكن اين موجب نشود كه حالا ما سينهمان تنگ بشود، بگوئيم ما ديگر انتقاد را گوش نميكنيم، يا اگر كسى اندك انتقادى در فلان گوشه از ما كرد، اين را حمل بر دشمنى بكنيم؛ نه، نخير؛ انتقاد را گوش كنيم؛ انتقاد خوب است. همين طور كه گفته شده، اين يك هديهاى است كه به انسان داده ميشود؛ نقدهاى غير مغرضانهى بخصوص برخى نخبگان. (بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت 18/6/88)
تحاد و همدلی امروز فریضه است؛ تعمد در مخالفت با آن خلاف شرع
«من روى اتحاد تكيه ميكنم. اتحاد و همدلى بين مسئولين كشور يك فريضه است. تعمد در مخالفت با آن، امروز يك خلاف شرع است؛ بخصوص در سطوح بالا. همه به اين توجه داشته باشند. دشمن از اختلافات كوچك، يك مسئلهى بزرگ ميخواهد بسازد؛ نبايد بگذاريد.»
رهبر انقلاب بارها و بارها از ضرورت وحدت گفتند، از پرهیز از تفرقه گفتند، از بزرگ نکردن اختلافات کوچک و ناچیز گفتند، از اصل و فرعی کردن مسائل گفتند، اما انگار این همه که هر بار به بهانهای مطرح میشد، آن گونه که باید هیچ گاه راه به جایی نبرد.
در شرایطی که دعوای مجلس و دولت بالا گرفته بود و بحث حدود اختیارات مطرح شده بود، در مرداد ماه سال جاری و در دیدار کارگزاران نظام ایشان لب به سخن گشودند و از اینکه امروز تعمد در مخالفت با اتحاد، یک خلاف شرع است، سخن به میان آوردند و این انگار نوعی نهیب به مسئولین کشور بود.
تبدیل کردن اختلافات به زخمهای لاعلاج خطای بزرگی است
رهبر انقلاب افزودند: «اينجور نيست كه هر اختلافى بين دو مسئول يا بين دو دستگاه، فاجعهاى باشد؛ نه، بالاخره ممكن است مجلس در يك زمينهاى جهتگيرىاى داشته باشد، دولت جهتگيرى ديگرى داشته باشد، عقايدشان، سلايقشان مختلف باشد؛ اينها فاجعه نيست. اما اين اختلافات را تبديل كردن به شكافهاى غير قابل پر شدن و زخمهاى غير قابل علاج، خطاى بسيار بزرگى است.»(بیانات در دیدار کارگزاران نظام 27/5/89)
ایشان به دستور خود خطاب به شورای نگهبان برای حل کردن مناقشات و تعیین حدود اختیارات اشاره کردند. کمی بعد نامه آیت الله جنتی به مقام معظم رهبری درخصوص برآیند نظرات شورای نگهبان منتشر شد. نامهای که هجمه برخی چهرههای مجلس علیه آیت الله جنتی را به دنبال داشت و آنان کوشیدند این برآیند را در حد اظهارنظری شخصی خلاصه کنند و زیر سوال ببرند. این در حالی بود که کدخدایی کمی بعد بار دیگر بر اینکه نامه آیت الله جنتی نظر رسمی شورای نگهبان است تأکید کرد و همگان را به پذیرش واقعیت فراخواند.
در واقع حتی موضع شورای نگهبان و کارگروه مربوطه که قرار بود پایان بخش منازعات بیحاصل باشد، خود به موضوع دعوایی دوباره و اتهامزنیهایی جدید تبدیل شد. این در حالی بود که گفته میشد شورای نگهبان یک ماه ارسال نظر خود را برای دریافت نظر مجلس به تأخیر انداخته است! و این همه در واقع نتیجه پادرمیانی رهبری در اختلافات میان مجلس و دولت بود؛ اختلافاتی که انگار بیش از همه سیاسی مینمود و پایانی نداشت.
دلخوریها را دخالت ندهید
این جنس جدالها در سطح سران سیاسی همچنان باقی ماند و بین رئیس جمهور و قوه قضائیه، بین مجلس و دولت، بین شورای نگهبان و مجلس و... مدام تکرار شد. رهبر انقلاب یکی از عوامل موثر در فرعی شدن مسائل اصلی و بزرگ شدن مسائل کوچک را لجاجتهایی دانستند که در مناسبات سیاسی نقشآفرین میشود.
ایشان در شهریور ماه سال جاری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان نسبت به این مهم تذکر دادند و باز با لحنی نهیبگونه فرمودند: «آقايان همه دم از اتحاد و وحدت ميزنند و ميزنيم؛ همهمان ميگوئيم وحدت، اما وحدت را بايد در عمل تحقق ببخشيم. وحدت اين است كه مشتركاتمان را كه بيشتر از موجبات مفرّق هست، تقويت كنيم و اينها را جلو چشم نگه داريم.»
ایشان همه را از دخالت دادن دلخوریها در مناسبات سیاسی برحذر داشتند و این بدین معنا بود که بسیاری حواشی میدان سیاست که بعضا گفته میشود ناشی از خیرخواهی و دلسوزی است، بیش از همه در لجاجتها ریشه دارد. رهبر انقلاب فرمودند: «اينجور نباشد كه دلخورى از يك نفر آدم، ما را وادار كند عملى بكنيم، حرفى بزنيم، اقدامى بكنيم كه برخلاف مصالح كشور باشد؛ كه گاهى انسان مشاهده ميكند! از يك نفر به خاطر يك كارى، به خاطر شخصش، به خاطر يك اظهارى، يك دلخورىاى پيدا ميكنيم، بعد اين دلخورى سايه مىافكند بر همهى رفتار ما؛ اين درست نيست.»
این چیزهایی که میگویید اصلی و اصولی نیست
رهبر انقلاب ادامه دادند: «بايد مشتركات را نگاه كرد، نقاط اصلى را بايد پيدا كرد. بعضى از اين مسائلى كه ماها مطرح ميكنيم و رويش تكيه ميكنيم، حقاً و انصافاً مسائل اصلى نيستند، اينها مسائل اصولى نيستند. مسائل اصولىترى وجود دارد كه بر آنها بايد تكيه كرد. مىبينيد دشمن چه چيزى را هدف قرار داده است، كه حالا اين را هم عرض ميكنم.» (بیانات در دیدار اعضای خبرگان 25/6/89)
این بیان رهبر انقلاب مبنی بر اینکه "اختلافاتی که مطرح میکنید، اصلی و اصولی نیست" بار معنایی زیادی داشت. این در واقع نقدی جدی به فضای سیاسی کشور نیز بود که در آن تفکیککردنها و تقسیمبندیهای سیاسی نه بر مبنای دیدگاههای اصلی و مبانی که بر مبنای اختلافات نازل سیاسی تعریف شده است. در این فضا، جریانهای مختلف اصولگرا هیچگونه نقد تئوریکی به هم ندارند. تنها به یکدیگر اتهام میزنند. هیچگاه بر سر این بحث نمیشود که در میان اصولگرایانی که همه معتقد به نظام هستند، مشکل فلان جریان واقعا کدام انحراف تئوریک است که این همه مورد هجمه قرار میگیرد.
در سالهای اصلاحات نشریه عصر ما یک رسالت مهم را به دوش کشید و آن تبیین تئوریک صفبندیهای سیاسی بود که البته کاملا جهتدار و در راستای منافع جریان چپ اصلاح طلب صورت پذیرفت. برخی تعابیر نظیر "سنتی" و "مدرن" یا "چپ فرانکفورتی" و "چپ کاتولیک" همان زمان موضوعیت پیدا کرد. اکنون جریانات سیاسی اصولگرا تنها هم و غمّشان تخطئه رقیب است؛ بی آنکه حداقل تفکیکی تئوریک از مناقشه خود ارائه کنند یا مبانی و ریشههای این اختلاف را تعیین كنند.
اظهارنظرها نباید بر اساس زورآزمائىِ شخصى و جناحى باشد
رهبر انقلاب پیشتر و در آذرماه 88 نیز نسبت به دخالت دادن لجاجتها در تصمیمگیریها و اظهارنظرها پرهیز داده بودند و البته این تذکرات انگار راه به جایی نبرد. ایشان ضمن تأکید بر اینکه انسان در مجلس هم باید حالت تحمل خود را بالا ببرد و هم مراقب باشد که اظهارنظرها از سر لجاجت نباشد، فرمودند: «البته گفتنش آسان است، اما عملش سخت است. من واقعاً قبول دارم كه عملش هم سخت است. گاهى انسان از روى لجاجت، از روى ستيزهگرى و مخالفت با فلان زيدى يا فلان جريانى يا فلان گروهى اظهار نظرى ميكند؛ اين درست نيست. يعنى حرف زدن بر اساس لجاجت و بر اساس زورآزمائىِ شخصى و جناحى و اينها نبايد باشد.»
ایشان ادامه دادند: «حرف هر كسى را، ولو آن كسى كه حرف ميزند، جزو جريان شما و گروه شما و جبهه شما و هرچه كه ميخواهيد اسمش را بگذاريد، نيست، گوش كنيد؛ اگر ديديد حرف درستى است، آن وقت "فيتّبعون احسنه". حكمت قرآنى را ملاحظه كنيد:"يستمعون القول فيتّبعون احسنه". بايد استماع كرد؛ بعد هرچه بهتر است، انسان قبول كند؛ ولو آن بهتر از زبان كسى در بيايد كه انسان او را دوست ندارد، قبول ندارد. اين خيلى حالت خوبى است. اگر اين پيش بيايد، خيلى خوب است؛ برخلاف اينكه انسان تا ديد اين كسى كه پا شده، جزو جناح مخالف است، جزو گروه منفى است از نظر من، از همان اول بنا بگذارد كه او را رد كند. اين به نظرم خيلى مسئله مهمى است. علمى و استدلالى و فكرشده عمل بشود، سالم و اخلاقى گفتگو و مشورت بشود، از سر لجاج نباشد، تحمل نظر مخالف وجود داشته باشد.»
با دولت بنا را بر مماشات، مدارا و همکاری بگذارید
سخنان ایشان ناظر به یک آسیب جدی در مجلس شورای اسلامی بود که البته هیچ گاه رفع نشد. شاهد این مدعا سخنان بعدی رهبر انقلاب است. ایشان بلافاصله فرمودند: «شما اين سه سالى كه در پيش داريد، با اين دولت جديد بناست مجتمعاً كشور را اداره كنيد؛ شما در يك جهت، دولت در يك جهت؛ شما مقنن، دولت مجرى؛ بايد با هم كار كنيد. بنا را بر مماشات، مدارا و روح همكارى بگذاريد. البته ما تذكراتى هم در اين زمينه دربارهى همين مسئلهى همكارى به دولت داريم و خواهيم گفت -در جلسات با عناصر محترم دولت و با مجموعهى دولت- او به جاى خود محفوظ؛ اما آن چيزى كه به شما ميخواهيم عرض كنيم، اين است كه بنا را بر اين بگذاريد كه با دولت همكارى بشود.»
ایشان از مجلسیان خواستند که سختگیری نکنند. رهبر انقلاب افزودند: «دولت آن كسى است كه توى ميدان است. من هم توى مجلس بودم، مثل شماها نماينده بودم، هم توى دولت بودم؛ هر دو حالت را من درك كردم. خوب، بله، نماينده متوقع است كه من زحمت ميكشم، مىنشينم قانون ميگذارم، بايد به اين قانون عمل بشود؛ اين حرف درستى است، حرف حقى است؛ اما دولت هم حرف حقى دارد؛ دولت ميگويد من توى اين سنگلاخ، توى اين راه دشوار، توى اين سربالايىِ نفسگير، دارم با اين همه بار ميروم؛ يك جا گير ميكنم، كمكم كنيد؛ سختگيرى نكنيد.»
ایشان مثال جالبی هم در این خصوص زدند: «دولت، آن عنصر وسط ميدان است؛ وسط معركه است. توى اين دستهجات سينهزنى عَلمهائى حمل ميشود -ظاهراً اينجاها به آن ميگويند عَلم يا علامت؛ ما در مشهد به آن ميگوييم جريده، يعنى همين علامتهاى بزرگ- كه گاهى ده شاخه، دوازده شاخه است و خيلى هم سنگين است. اين گردنكلفتهاى مشهد مأمور كشاندن اين جريده بودند؛ خيلى هم سخت بود. يادم هست اين جريدهها را توى بازار مىآوردند. يك جايى از بازار بود كه يك قدرى وسيعتر هم بود؛ آنجا بايد اين را دور ميزدند و نمايش ميدادند و كارهايى ميكردند. اين يك نفرى كه داشت جريده را حمل ميكرد، ده نفر، دوازده نفر از او پذيرايى ميكردند: يكى عرقش را پاك ميكرد، يكى آب توى دهنش ميكرد، يكى خداقوّت ميگفت، يكى گاهى شانهاش را مالش ميداد...» بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی 11/9/88
با وجود این صراحت در اظهارنظرهای رهبری البته جای تأسف است که برخی از درون مجلس اصولگرا رئیسجمهور را هر روز به گونهای مستبد و خودرأی و خودخواه و... خواندند و بعد خود را اصولگرای عدالتخواه نیز لقب دادند و پیرو ولایت دانستند. برخی چهرهها نیز البته وقتی این دست مواضع رهبری را شنیدند، پیشتر ایشان را مصلحتاندیش لقب دادند و با لحنی تأسفآور گفتند که امام این قدر مصلحت اندیشی نمیکرد! اگر رهبری این قدر تأکید میکنند و حتی برای اینکه حرفی در میان نباشد از واژه مماشات هم استفاده میکنند، حتما دخالت دادن دلخوریها و نوعی زیادهروی را پیشتر مشاهده کردهاند.
از آقای حداد عادل واقعا تشکر میکنم
نقطه مقابل این گلهگزاری را میتوان در سخنان رهبر انقلاب درخصوص عملکرد مجلس هفتم و دکتر حداد عادل جست. رهبر انقلاب در اولین دیدار با نمایندگان مجلس هشتم در این خصوص فرمودند: «يكى از چيزهايى كه من واقعاً بايد از برادران مجلس هفتم، بخصوص جناب آقاى دكتر حداد عادل تشكر كنم -حالا آنچه كه در بيرون منعكس است، ممكن است در مواردى جور ديگرى باشد؛ اما ما در متن قضايا بوديم و حرفها را از اين طرف و از آن طرف مىشنيديم و تلاشها را میديديم- اين است كه حقاً و انصافاً تلاش زيادى در مجلس هفتم میشد براى اينكه نگذارند بين دولت و بين مجلس اختلاف به وجود بيايد. واقعاً تلاش و كار میشد.»
ایشان به بیانصافیهای رسانهای اشاره کردند و فرمودند: «حالا بعضى از رسانهها و مطبوعات و منبردارهاى سياسى بىانصافیهايى میكنند، ليكن حقيقت قضيه اين است؛ اينكه ما میديديم و مشاهده میكرديم. البته از هر دوطرف -هم از طرف مجلس، هم از طرف دولت- واقعاً تلاش میشد كه همكارى انجام بگيرد. بعضىها هم نمیخواستند و نمیخواهند. بايد روى اين خيلى تكيه كنيد، خيلى بر همكارى با دولت به عنوان يك اصل بايد تكيه كنيد. دولت مال شماست، متعلق به شماست؛ همان كارى را كه شما میخواهيد انجام بدهيد، كمربستهى آن كار قوهى مجريه و دولت است. انصافاً دولت، دولت پركارى هم هست. من در اين دورههاى بعد از انقلاب تا امروز، كمتر دورهاى را ديدم كه اين همه تلاش و كار و فعاليت متراكم در او وجود داشته باشد؛ با نيتهاى خوب. حالا گاهى در زمينههاى گوناگون نظرات مختلفى هست؛ در مسائل سياسى، در مسائل اقتصادى، كه اين نظرات مختلف را بايد حتىالمقدور سعى كرد در محيطى فارغ از هياهو، فارغ از غوغاگرى و غوغاسالارى، فارغ از تبليغات، به هم نزديكتر كرد. (بیانات در اولین دیدار نمایندگان مجلس هشتم 27/3/87)
و البته باز جای تأسف است که همین دکتر
حداد عادل از سوی علی مطهری در مجلس شورای اسلامی مورد هجمه قرار گرفت و
مفتخر به نسبت محافظهکاری و اتهاماتی از این دست شد!