. جريان كثرت گرايى

جريان چهارم در دو دهه ى اخير كشورمان جريان كثرت گرايى است كه بايد توجه بيشترى به آن داشت چون رگه هايش حتى در قم هم ديده مى شود. خود كثرت گرايى دينى يكى از مباحث مسئله كلام جديد است؛ ولى در كشور ما يك جريان شده است. كثرت گرايى دينى يا پلوراليسم دينى مدعى است كه تمام اديان موجود، اعم از الهى و بشرى، آسمانى و زمينى، تحريف شده و تحريف نشده، همه و همه، حق هستند و از حقانيت برابرى هم برخوردارند و همه ى متدينانشان هم اهل سعادت و بهشتى اند. اين معناى پلوراليسم دينى است. اين نظريه را آقاى جان هيك مطرح كرد و بعد هم در كشور ما تحت عنوان صراط هاى مستقيم و امثال اين ها بسط يافت. كتاب ها و مقالات فراوانى هم در نقدشان نوشته اند؛ اما الآن جريانى ايجاد شده است كه مرتباً اديان مختلف را به جامعه معرفى مى كنند. اين جريان با سه رويكرد در كشور ما دنبال مى شود:

الف) ترجمه و نشر آثار اديان مختلف؛ مثلاً كتاب هايى را كه مركز گفتوگوهاى تمدن ها در كشور ما چاپ مى كند، عمدتاً در زمينه ى مسيح، يهود، بودا و... و بعضى از فرقه هاى اسلامى مثل فرقه ى اسماعيليه است، ولى با اعتبار مالى كلانشان حتى يك كتاب در باب عقايد شيعه ى اثنى عشرى منتشر نكرده اند. اين ها آثار اديان مختلف را به شكل هاى مختلف، چاپ كرده اند؛ مثلاً در زمينه ى زرتشت در دو سه سال اخير شايد بيش از چهل كتاب منتشر شده است بعضى از آثار مربوط به اديان عبارت اند از: ميترا، بينش زرتشت، گزيده ى كتاب مقدس اُپانيشاد، و سيرى در تلمود. تلمود يكى از كتاب هاى مقدس يهودى هاست و غير از تورات است. اُپانيشادها نيز كتاب نسبتاً قطورى است كه گزيده هايى از اين كتاب را با قلمى روان انتخاب كرده اند. آيين كاتوليك و دين مهر هم كتاب هايى هستند كه چاپ شده اند. اين ها غير از كتاب هايى است كه در زمينه ى عرفان هاى شرقى مانند بودا، هندو و امثال اين ها منتشر شده است. وقتى اين كتاب ها رواج پيدا كند، مخصوصاً در جامعه اى كه مباحث به صورت استدلالى و منطقى دنبال نشود، كم كم اين سؤال براى مخاطب پيش مى آيد كه مگر مى شود خدا همه ى اين ها را در جهنم بيندازد؟ اين استبعاد كم كم جانشين استدلال مى شود.

بله، مگر خدا وعده داده است كه همه را به بهشت ببرد؟ آن قدر در جهنم مى اندازد كه جهنم پر شود. آيا با يك استبعاد مى شود مسئله ى حقانيت و نجات را حل كرد؟ اگر اين گونه است، پس پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) براى چه مبعوث شد؟ مگر مشركان حجاز خالصانه بت پرستى نمى كردند؟ دور كعبه ى بت هايشان با بدن برهنه طواف نمى كردند؟ آن قدر خالصانه خدا و بت هايشان را عبادت مى كردند كه گاهى بچه هايشان را در مقابل بت ها ذبح مى كردند. ايمانى از اين راسخ تر؟ پيغمبر با همين ايمان ها و تجربه هاى دينى منحرف مقابله كرد، وگرنه آنان هم دينى داشتند ولى دين انحرافى. مگر نفرمود: «لكم دينكم ولىَ دين»؟ بايد بحث منطقى كرد و ثابت كرد كه كدام دينْ، حق و كدام دين باطل است. الآن در دنيا اديان خانوادگى هم هست. يك خانواده با هم مى نشينند و دين درست مى كنند. البته در اروپا ناچارند، چنين كنند؛ چون طرف داران مدرنيسم قبل از جنگ جهانى اول و دوم مدعى بودند كه با مدرنيسم مى توانند جامعه را پيشرفت دهند، ولى عكس آن اتفاق افتاد و جنگ و كشتار شد. يك مدرنيسم زدگى در غرب پيدا شد و عملا علاقه مند شدند كه سراغ معنويت بروند. به مسيحيت هم معتقد نبودند و با اديان ديگر هم آشنايى نداشتند؛ بنابراين دين جعل كردند. چون كمبود معنويت را احساس نمودند. مى گويند: بايد از اين طريق اين خلأ را تأمين كرد. بنده نمى گويم جلو انتشار آثار اديان ديگر را بگيرند لكن مراكز پژوهشى كه از نظام اسلامى تغذيه مى شوند در معرفى اسلام و تشيّع نيز تلاش نمايند و گفتگوى اديان و تمدن ها را يكسويه و يكطرفه تلقى نكنند.

ب) نقد تفكر اسلامى و شيعى؛ با اين كه كثرت گرايان معتقدند كه همه ى اديان حقانيت برابر دارند، جالب اين جاست كه تفكر اسلامى و شيعى را نقد مى كنند.

الآن كتاب هاى كسروى و على دشتى، گرچه به صورت كپى از سايت ها برداشت و در دست جوان ها توزيع مى شود. لكن برخى از آثار منتقدان به تشيع هم با مجوّز رسمى منتشر مى شوند همه ى كتاب هاى اين ها در نقد اسلام و تفكر شيعه است. كتاب شيعه گرى و امام زمان كه شخصى با اسم مستعارِ دكتر روشنگر در آمريكا منتشر كرد و بعد در ايران توزيع شده و نيز كتاب هاى شخصى به نام شجاع الدين شفا كه از منحرفان روزگار ماست، همين وضعيت را دارند. البته كتاب جديدى هم از او به نام افسانه ى خدايان با مجوز ارشاد منتشر شده و كتاب ديگرى نيز به نام تولدى ديگر در خارج از كشور چاپ شده است.

دانشجويان يكى از دانشگاه هاى تهران پيش بنده آمدند و گفتند: كتاب تولدى ديگر آقاى شفا را از اينترنت، دريافت و در مدت چند هفته در اختيار دانش جوها قرار داده اند و صد نفر از آنان نسبت به اسلام و تشيع دچار شبهه شده اند. ما جلسه ى پرسش و پاسخى تشكيل داديم تا از آن ترديد بيرون آمدند. اين كتاب ها در مقام ترويج اديان ديگر نيستند؛ بلكه مقابله با تفكر اسلامى و شيعى هدف آنها است.

ج) ترويج عقايد اهل سنت؛ اين رويكرد هم بسيار محل تأمل است. البته ما اعتقاد به وحدت شيعه و سنى و برادرى بين آنان داريم. بحث علمى، مسئله ى جدايى است و هر ساله هم در مناطق سنى نشين جلساتى برگزار مى شود و علماى شيعه و سنى دوستانه بحث علمى مى كنند.

اما اين چه سياستى است كه در يك كشور اسلامى كه مذهب رسمى اش تشيع است، مرتّب امكانات در اختيار عده اى قرار دهند تا تفكرشان را در قالب كتاب ترويج كنند؟! مثلا نويسنده ى كتاب سيماى خليفه ى دوم عمر بن خطاب همه ى اشكالاتى را كه شيعه بر آنان دارد، مثل همان حديث «قلم و دوات» كه در منابع روايى اهل سنت هم چون صحيح بُخارى و صحيح مسلم نيز آمده است توجيه مى كند تا از آن ها نجات يابد؛ وى اين دسته از روايات را بدون تحقيق رجالى ضعيف مى شمارد. درباره ى عثمان هم كتاب نوشته اند و در نمايشگاه هاى بين المللى به فروش مى رسد. آثار وهابى ها كه غوغا مى كند. سايت ها، كتاب ها و مقالات متعدد در نقد تفكر شيعه، در مسئله ى امام زمان، مهدويّت و... هست. من دو سه سال پيش كتابى در مكه ديدم، تحت عنوان لا مهدى يُنتَظَر. محتواى كتاب اين بود كه اصلا مهدى اى وجود ندارند كه انتظارش را بكشيد. اين جريان كثرت گرايى دينى است؛ يعنى مى خواهند با كتب و آثارى كه منتشر مى كنند كم كم غيرت و باور دينى جوانان ما را تضعيف كنند. البته وظيفه ى اصلى ما تبيين منطقى و عالمانه ى اسلام و تشيع با ادبيات گوناگون، به مخاطبان است؛ يعنى اگر ما اسلام شيعى را به خوبى معرفى و تبيين نكنيم و به پرسش هاى مخاطبان خود پاسخ ندهيم، اين آثار قطعاً تأثيرات منفى بر مخاطب مى گذارد و مقابله با آن مشكل مى شود؛ البته نمى گويم همه ى نويسندگان اين گونه كتاب ها مغرض اند؛ عده اى از آنها دوستان مؤمن و معتقد به اسلام اند اما ديگران از آن ها بهره مى گيرند.