جریان شناسی 10
جريان هايدگرى ها
اين جريان در سال هاى
1300 بعد از گفتمانى به نام غرب شناسى پيدا شد و بعداً به غرب ستيزى تبديل شد. اين جريان را اولين بار آقاى سيد فخرالدين شادمان مطرح كرد و آقاى سيداحمد فرديد و جلال آل احمد آن را ادامه دادند. شادمان (1286 ـ 1346 هـ ش) در خانواده اى روحانى در تهران به دنيا آمد، دروس سنّتى را در مدرسه ى ميرزاصالح و مَروى گذراند، سپس در دارالفنون و دارالمعلمين و مدرسه ى عالى حقوقى به تحصيل اشتغال ورزيد، دكتراى حقوق خود را از دانشگاه فرانسه و دكتراى تاريخ را از دانشگاه لندن اخذ كرد و در دولت رضاشاه و محمد رضا شاه مسئوليت هاى متعددى داشت. ايشان معتقد بود كه پيروزى تمدن فرنگى در ايران آخرين شكست ماست و نبايد بگذاريم غرب در ايران رخنه كند. ما بايد مثل روسيه و ژاپن با ميل و رعايت عقل و احتياط، يك تمدن براى خودمان بسازيم و نگذاريم غرب بر ما تأثير بگذارد؛ البته غرب بر ژاپن تأثير گذاشته است. نظريه ى آقاى شادمان حد وسط دو جريان سنت گرا (بومى) و روشن فكران شبه مدرنيسم بود؛ چون جريان سنت گرا، غرب ستيز بود و با هر حرفى كه غرب مى زد، معارضه مى كردند. گروه روشن فكران شبه مدرنيست نيز هر چه از غرب بيايد را مى پذيرند. در واقع آقاى شادمان مى خواست جريانى اعتدالى بين اين دو جريان را مطرح كند؛ لذا هر دو گفتمان را نقد و گفتمان سومى را مطرح كرد.بعد از ايشان آقاى احمد فرديد
(1291 - 1373 هـ ش) بود. وى در يزد به دنيا آمد، تحصيلات خود را در مدارس سنتى ايرانى فراگرفت، سپس تعليمات دانشگاهى را در آلمان و فرانسه در رشته ى فلسفه ادامه داد و بيش تر از همه از فلسفه ى هايدگر استفاده كرد. نقدهاى شادمان بر غرب گزِش ذهنى آغازين فرديد را درست كرد و وى با استفاده از فلسفه ى هايدگر، كه نقد علم و تكنولوژى غرب بود، پايه هاى فلسفه اى ايجاد كرد تا در واقع گفتمان شادمان يك مبناى فلسفى داشته باشد. اما فلسفه اش نقد فلسفه ى غرب بود.جناب جلال آل احمد
(1348 - 1302 هـ ش) هم كار شادمان را ادامه داد. او اهل تهران و هم شهرى آقاى شادمان بود. وى با روش ادبيات به نقد غرب پرداخت و سير عجيب و غريبى داشته، چند ماه در حوزه ى نجف به تحصيل پرداخت، سپس آن را رها كرد و در دانشگاه در رشته ى ادبيات فارسى تا مقطع دكترا به تحصيل پرداخت، اما از پايان نامه اش دفاع نكرد. وى مدتى عضو حزب توده و مدتى عضو حزب زحمت كشان ملت ايران بود و بعد همه ى اين ها را رها كرد و يك انسان معتقد و متدين شد، به سفر حج رفت و كتاب خسى در ميقات كه سفرنامه ى حج اش است را نوشت. وى در جريان غرب زدگى، با روش ادبيات و نقد ادبيات گونه به نقد غرب مى پرداخت. در واقع آقاى فرديد و جلال آل احمد، مسير شادمان را طى كردند؛ ولى آنها برخلاف او غرب ستيز شدند. فرديد، بيش تر از آقاى هايدگر متأثر شده بود و دغدغه ى فلسفى داشت؛ لذا مى كوشيد پايه هاى فلسفى غرب زدگى و غرب ستيزى را مطرح كند؛ ولى جلال بيش تر تحت تأثير شادمان بود و بيشتر نقد ادبى داشت. برخى آثار شادمان به صورت كتاب منتشر شده است؛ مثل تسخير تمدن فرهنگى، در باب هند، زبان باستان، تاريكى و روشنايى، تراژدى فرنگ، شناخت ملل و... . فرديد هيچ كتابى ننوشت، فقط دو مقاله و گفتوگو از او چاپ شده است به نام: «چند پرسش در باب فرهنگ شرق»، «سقوط هدايت در چاله ى هرز ادبيات فرانسه». اخيراً مرحوم مددپور بعضى از گفتوگوهاى ايشان را تنظيم و به صورت كتاب منتشر كرده است. وى اجازه نمى داد كه بحث ها و درس هايش ضبط و چاپ شود؛ يك فيلسوف شفاهى و بسيار نقاد و بدبين بود و جز خودش هيچ كس را قبول نداشت؛ حتى بازرگان، شريعتى، مطهرى، سروش و... از تيغ شمشير نقد فلسفى او سالم عبور نكردند.يكى از شخصيت هايى كه بعد از اين آقايان، فكر و جريان هايدگرى را دنبال مى كند آقاى رضا داورى اردكانى است
. كتاب هاى ايشان، عمدتاً در نقد غرب است و جالب اين است كه هيچ بحث ايجابى و اثباتى ندارد؛ يعنى هيچ بنايى را نساخته است تا بگوييم حال كه بناى غرب را ويران مى كنيد، بخش ايجابى شما چيست؟ ايشان هم، مثل فرديد، يك فيلسوف نقّاد است.اگر دقت شود، آقاى داورى و افرادى مثل ايشان به فلسفه ى ملاصدرا و ابن سينا نگاه مثبتى ندارند؛ چون معتقدند كه اين ها از فلسفه ى يونان استفاده كرده اند
. اين گفتمان غرب ستيز با كل تاريخ غرب، حتى با غرب يونان باستان هم مخالف است و لذا فلسفه هايى مثل فلسفه ى اسلامى كه از يونان باستان استفاده كرده اند طبيعتاً مورد مهر و محبت اين گفتمان قرار نخواهند گرفت. اين جريان در كشور رواج يافته و حتى بر بعضى از چهره هاى فرهنگى (مثل شهيد آوينى) نيز بسيار تأثيرگذار بود. چنان كه نگاه ايشان در داورى در باب تمدن غرب، نگاه نقادانه ى هايدگرى بود. جالب است بدانيد كه آقاى هانرى كربن، نخست كتاب مابعدالطبيعه ى هايدگر را مطالعه كرد كه نقاد غرب شد، بعد به سمت جريان سنت گرايى رنه گنون و امثال اين ها رفت؛ ولى اين ها وقتى با هايدگر آشنا شدند به اين سمت نيامدند؛ يعنى هايدگر، روى كربن تأثير مى گذارد و وى به سمت حكمت متعاليه و حكمت اشراق مى آيد و روى عده اى هم تأثير مى گذارد كه به شدت با حكمت اشراق و حكمت متعاليه تعارض و درگيرى دارند
+ نوشته شده در دوشنبه هشتم مهر ۱۳۸۷ ساعت 21:42 توسط رضا
|