جریان شناسی عقل گرایی
عقل از دیدگاه اندیشمندان اسلامی
تعریف عقل:
عقل عبارت است از مرکزفکر و اندیشه که از مشخصات آن عکس برداری از امور جزیی و فردی، نگهداری و حفظمفاهیم، تذکر و یادآوری، تجرید و تکثیر و تعمیم، مقایسه و انتزاع، تجزیه وتحلیل و ترکیب، ارتباط و پیوند بین مفاهیم ذهنی و حکم و استدلال و اعتراف به نسبت میان موضوع و محمول می باشد و در این مباحث هر جا واژه «عقل » را به کارمی بریم مرادمان از عقل مرکز شعور و تفکر و اندیشه و شناخت های انسان است،شناخت هایی که از راه تفکر و اندیشه برای انسان حاصل می شوند نه مطلق شناخت ها.
قوه عاقله:
گاهی انسان معانی کلی ای که بر صور خیالی و یا حسی حمل می شوند، ادراک می کنداین گونه از معانی کلیه همان معانی معقوله هستند که توسط عقل ادراک می شوند.
راه عقل و نقش منطق در توزین آن:
راه عقل یکی از دو راه درونی است که به شناخت یقینی منجر می شود، منطق برای روندگان راه عقل میزان و ترازو است که هر کالایی را به او عرضه کنند بدون توجه به مشخصات و ویژگی های آن کالا به توزین آن می پردازد و از خطای در تفکر و اندیشه جلوگیری می کند و راه تفکر صحیح را آموزش می دهد و دارای دو بخش است: 1- صورت 2 - ماده. در بخش صورت از صورت های چهارگانه استدلال و نحوه ترتیب مقدمات برای رسیدن به یقین بحث می شود و در بخش ماده، از مواد مقدمات که ترتیب استدلال بر آن تکیه دارد سخن به میان می آید. نقش منطق در بخش ماده این است که مواد یقینی را معرفی کند و مرز آن را از مواد ظنی و وهمی و مغالطی، خطابی،شعری جدا کند. در بحث صناعات خمس (برهان، جدل، خطابه، مغالطه، شعر) از علم منطق میزان و ملاک قضایای یقینی از غیر یقینی روشن می گردد.
نقش عقل در فهم وحی از دیدگاه علامه طباطبایی
علامه طباطبایی درباره ضرورت استفاده از عقل و علوم قرآنی برای فهم دین می فرماید: اشتغال به علوم عقلی، به منظور تحکیم مبانی دینی اسلام و فعلیت دادن به هدف های دین بوده است متن الهیات، مباحث عقلی محض است که نتیجه آنها اثبات خداوند واثبات واجب الوجود و صفات کمالیه خداوند مانند وحدانیت، واحدیت و احدیت ولوازم وجود او از نبوت و معاد است اینها مسائل اصول دین است و باید از راه عقل اثبات شوند تا ثبوت و حجیت مطالب تفضیلی کتاب و سنت تاءمین شود وگرنه احتجاج واستدلال به حجیت کتاب و سنت از خود کتاب و سنت احتجاجی است دوری و باطل حتی مسائلی که از اصول دین مانند وجود خدا و وحدانیت و ربوبیت وی در کتاب و سنت وارد است به تمام آنها از راه عقل استدلال شده است و اساسا برهان و قرآن وعرفان هماهنگ اند و هیچ گونه جدایی از هم ندارند. موجود بودن مسائل و معارف الهی در متن کتاب و سنت، ما را از وضع علمی مخصوص به همین مسائل در سطحی عالی بی نیاز نمی کند.
از دیدگاه علامه طباطبایی روش فلسفی شیعه همان است که در کتاب و سنت نمونه های بارز و بسیاری از آن مباحث وجود دارد، عامل اساسی پیدایش تفکر عقلی و اندیشه فلسفه در میان شیعه و به وسیله شیعه در میان مکاتب دیگر همان ذخایر علمی اهل بیت(ع) چون امیرالمومنین و امام صادق و امام رضا علیهم السلام است و اسرار مطالب اهل بیت در قرن 11 با روش حکمت متعالیه معلوم می شود. مقایسه کتب فلسفی بامجامع روایی و علمی اهل بیت معصوم(ع) نشان می دهد که در سیر تاریخ، کتب فلسفی شیعه روز به روز به ذخایر علمی و روایی اهل بیت نزدیک تر می گردد تا این که درقرن یازدهم هجری تقریبا به همدیگر منطبق می گردند و دیگر فاصله ای میان فلسفه وروایات معصومین علیهم السلام جز اختلاف در تعابیر و عبارات نمی ماند گرچه در این زمینه برخی از دانشمندان معاصر نقدهایی دارند که مورد بررسی و پاسخگویی شاگردان علامه قرار گرفته است.
حجت ذاتی حکم قطعی عقل
علامه طباطبایی در بخشی از منابع و تعلیقه خویش بربحارالانوار درباره حجیت ذاتی حکم قطعی عقل و لزوم پیروی از آن و صحت مباحث عقلی می فرماید: حتی دین هم نمی تواند با حجت عقلی قطعی و بحث فلسفی مخالفت کندهیچ مذهب و دینی و هیچ روش نظری دیگری از هیچ راهی نمی تواند جهت عقل قطعی وصحت بحث فلسفی را نفی نموده و الغاء کند زیرا در این صورت همان تیشه را اول به ریشه خود می زند و حقانیت خود را که ناچار از همین راه باید تاءمین شود ابطال می نماید البته این به معنای صحت همه مطالب حکمای گذشته نیست، نه تنها فلسفه وحکمت بلکه سایر علوم نظری هم همین طور است و تا مسئله ای به حد بداهت نرسد،همین طور خواهد بود وانگهی نفی فلسفه خود یک بحث فلسفی است.
اختلاف روش متکلمین و حکماء در معارف از دیدگاه علامه طباطبایی
علامه در جای دیگر می فرماید: از میان علمای اسلام علمای فقه و اصول که در معارف بحث نمی کنند و فقط متکلمین هستند که با این مطالب سر و کار دارند و با فلسفه مخالفت می کنند آن هم متکلمینی که ذوجنبتین نیستند و مانند خواجه و علامه حلی (ره) در هر دو فن تالیفات ندارند پس حقیقت معنی مخالفت فلاسفه با علمای اسلامی این می شود که عده ای از علمای اسلام با عده ای دیگر در یک سلسله نظریات عقلی اختلاف روش دارنددیگر این همه هیاهو راه انداختن چه لزومی دارد؟ علامه طباطبایی در کتاب شریف شیعه مطالب مبسوطی درباره عقل و نقل در پاسخ به سئوالات پروفسور هانری کوبن مستشرق فرانسوی دارند . آیا دفاع عقلانی از دین به سوی دین است؟ اگر ما مباحث جدید کلامی را مورد بررسی قرار دهیم، می یابیم که درباره عقل ودین سه جریان عمده، روبروی دینداران وجود دارد و در این زمینه ما با سه رهبراساسی نسبت به دین و معرفت دینی مواجه هستیم:
1- عقلگرایی، دکارت و اسپینوزا از سردمداران این جریان هستند.
2- ایمانگرایی، کیوکگارد و ویتگنشتاین از پیشگامان این جریان هستند.
3- عقل گرایی انتقادی: کانت منادی این نظریه بود.

استاد محمد رضا حکیمی
